اگر جوان هدایت شد، جامعه هدایت می‌شود – حوزه علمیه احناف خواف

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی احناف خواف، مولوی خواجه صدرالدین احراری امام جمعه اهل سنت شهر خواف، در مراسم نماز عید قربان (تیرماه ۱۴۰۱) اهل سنت این شهر، با تلاوت آیه (إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى) و حدیث (ان الله یغفر الذنوب کلها بأول قطرة تقطر من دم الحیوان) به ایراد سخن پرداخت.

مولوی احراری در آغاز سخن، ضمن تبریک عید سعید قربان بیان داشت: عید قربان، تجلی‌گاه وحدت اسلامی، تعظیم شعائر الله و رسیدن به توحید و پر کشیدن بر اوج قلل معرفت الهی است. در این ایام، ابراهیم(ع) خلیل الله شد، اسماعیل(ع) ذبیح الله شد، هاجر صفا و مروه را به یادگار گذاشت و عرشیان و فرشیان در تکبیر تشریق شریک شدند.

امام جمعه اهل سنت شهر خواف نسبت به موضوع جوانان و مشکلات امروزی جامعه خاطرنشان کرد: چرا امروزه قشر خاص و عام انسان‌ها خوش‌حال نیستند؟ چرا فقیر صبر و آسایش و غنی، رحم و آرامش ندارد؟ چرا امروزه پدر برای فرزند سایه و فرزند برای پدر عصا نیست؟ چرا زن و شوهر برای یک‌دیگر لباس عفت و پاکدامنی نیستند؟ چرا همه سر در گم هستند؟ شاید در مرحله‌ی اول که درست هم همین است، این است که در زندگی ما وسایل آرامش و رفاه هست ولی دیانت وجود ندارد. در چند سال پیش، زندگی‌ها مرد سالاری بود اما از زمانی که زن‌ها مدرک گرفتند و در کنار مردها تحصیل کردند و این بسیار خوب است به شرطی که حق خانواده را رعایت کنند، زن سالاری رونق گرفت. اما از زمانی که موبایل و کامپیوتر وارد میدان شد، دیگر نه مرد سالاری ماند و نه زن سالاری، بلکه فرزند سالاری به وجود آمد. حال با مهیاکردن تمام امکانات برای فرزندی که ۱۵ ساله هست، بلوغ جنسی زود‌رس می‌گیرد. او همه چیز دارد اما به یک چیز دیگر غیر از این‌ها احتیاج دارد و آن ارتباط با جنس مخالف است.

وی ادامه داد: جوان خیلی عزت‌مند است. حضرت ابراهیم(ع) در دوران جوانی بود که در مورد او گفتند:(قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ). یوسف(ع) در اوج جوانی و زیبایی که یک زن از او درخواست کار نامشروع داشت، گفت:( قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ ۖ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) و چون به حبس تهدید شد، گفت:( ربِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ). اسماعیل(ع) در اوج نوجوانی به پدر می‌گوید:( قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ). اصحاب کهف جوانانی ثروت‌مند، زیبا و کاخ نشین بودند، اما وقتی که هدایت شدند، در برابر ابر قدرت ظالم و مشرک به مخالف برخاستند و هجرت کردند و خداوند در مورد آن‌ها فرمود: (إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى). در عقبه‌ی ثانی، جوانانی که برای بیعت خدمت پیامبر(ص) آمده بودند، بین ۱۲ تا ۱۸ سال سن داشتند. جوان قدرت‌مند، جوان‌مرد و متحرک است. اگر جوان هدایت شد جامعه هدایت می‌شود. به همین خاطر، دلیل اصلی مشکلات جوانان در جامعه‌ی امروز که برای همه ملموس است، هم‌نشینان بد است. هرچیزی میزان سنجشی دارد و میزان سنجش افراد، هم‌نشینان آنان می‌باشند. وقتی که می‌خواهند به کسی دختر بدهند، می‌گویند: نگاه کنید که این فرد با چه کسانی رفت و آمد دارد و شب تا چه هنگام و با چه کسانی بیرون است. مجالست با فقراء، شُکر و کم شدن حب دنیا را به دنبال دارد. اگر با فقیر و پایین‌تر از خود بنشینیم، شکر خدا را به جای می‌آوریم و حب دنیا در ما کم می‌شود. مجالست با اغنیاء، اضافه شدن خواسته‌های نفسانی و جهل را به دنبال دارد.

مدرس حوزه علمیه احناف خواف گفت: نشستن با صلحاء، ازدیاد در دین و شوق عبادت را به همراه دارد. وقتی به پیرمردان عبادت‌گزار گوشه مسجد و یا برادران تبلیغی که چند وقت را در راه خدا تشکیل شده‌اند و از کار و زن و زندگی خود به خاطر خدا گذشته‌اند، نگاه می‌کنیم، شوق عبادت در ما به وجود می‌آید در حالی که شاید ما حاضر نباشیم حتی سه روز به نمازهای پنج‌وقت خود پایبند باشیم. نشستن با علما، ازدیاد خوف و از بین رفتن جهل را به همراه خواهد داشت. با علما که بنشینیم، دیگران که سوال می‌کنند ما هم یاد می‌گیریم.

وی افزود: مشکل بعدی جوانان ما، غرور و تکبر است. بعضی از جوانان ما به تحصیلات و علم خود مغرور هستند، اما بدانند که تجربه از علم بالاتر است. تمام اعضای انسان در جوانی کامل می‌شود مگر عقل که در ۴۰ سالگی کامل می‌شود. مغرور بودن، انسان را از بسیاری از کارها باز می‌دارد و باعث می‌شود که انسان نصیحت را نپذیرد.

امام جمعه اهل سنت شهر خواف ادامه داد: مشکل بعدی جوانان، معیشت و اقتصاد است. امروز غم و مشکل همه‌ی مردم، مشکل معیشت و اقتصاد است. سن ازدواج بالا رفته است و سن بلوغ جنسی پایین آمده است. یعنی دختر در ۱۲ سالگی با موبایل‌های امروزی به بلوغ رسیده است ولی نباید تا دیپلم نگیرد و در دانشگاه قبول نشود، ازدواج کند. این دختر بالغ فاصله ۸ سال را باید چه کند؟ آیا غیر از این است که شما به او موبایل داده‌اید تا با دیگران ارتباط برقرار کند؟ پسری که در ۱۵ سالگی یا قبل از آن بالغ شده است و باید تا ۲۵ سالگی صبر کند که خانه و ماشین و… را داشته باشد تا ازدواج کند، این فاصله ۱۰ ساله را چه کار کند؟ از دری که فقر آمد از در دیگر ایمان خارج می‌شود. مسئولیت‌هایی به عهده ما است و مسئولیت‌هایی هم به عهده مسئولین می‌باشد. مسئولین عزیز باید ابتدا فقر را ریشه‌کن کنند. وظیفه‌ی بعدی مسئولین، ثابت نگه داشتن قیمت‌ها است. مردم نگران این نباشند که اگر امروز چیزی ندارند، فردا باید با دو برابر قیمت بگیرند. وظیفه‌ی‌ بعدی مسئولین متناسب کردن میزان درآمد با هزینه است. مسئولیت بعدی مسئولین، حمایت کردن از تولید‌کنندگان داخلی در بخش کشاورزی در قالب تضمین خرید محصولات است.

مولوی احراری گفت: کار ما مردم چیست؟ ۱_ رقابت نکنیم. عزیزان! در دین و حفظ قرآن رقابت کنیم. الان درد همه‌ی ما فقط زندگی خوب، برای فرزند فراهم کردن است. ۲_ قناعت داشته باشیم. فقیر و ثروت‌مند به آن چیزی که دارند قناعت داشته باشند، زیرا، هر دو به آن چیزی که دارند آزمایش می‌شوند. ۴_ توان‌گران‌، به محرومین کمک کنند و زکات مال خود را بپردازند. اگر همسایه فقیر دارند به آن‌ها کمک کنند. ۵_ چشم و هم‌چشمی را کنار بگذاریم. اگر مردم و مسئولین دست به دست هم دهند، زندگی آرامش بخشی خواهیم داشت.

در زمان حضرت عمربن عبدالعزیز(رح) جارچی در خیابان‌ها می‌گشت و می‌گفت: چه کسی می‌خواهد ازدواج کند که به او زن بدهیم؟ چه کسی می‌خواهد که برایش خانه بسازیم که ما این کار را انجام دهیم؟ چه کسی بدهی دارد که بدهی او را بپردازیم؟ چه کسی می‌خواهد به حج یا عمره برود که او را ببریم؟ این عبارات و جملات نه در زمان ما و نه در زمان عصر تمدن اروپا و نه در کشورهای سرمایه‌دار و نفت خیز گفته می‌شد، بلکه کسی که دستور به چنین کلماتی می‌داد، شخصی بود که در ۴۰ سالگی دار فانی را وداع گفت و نامش همیشه ماندگار گشت و او عمر بن عبدالعزیز(رح) بود. او یکی از خلفای اموی بود و یک بار زکات مال مردم را نزد او آوردند و او گفت: این‌ها را به نیازمندان بدهید. گفتند: در سرزمین اسلامی نیازمندی وجود ندارد. گفت: لشکر مسلمانان را تجهیز کنید، گفتند: لشکریان اسلام نیازی ندارند و خروشان در گردش هستند. گفت: با آن جوانان را زن بدهید، گفتند: هرکسی که می‌خواست ازدواج کند، به او زن داده‌ایم. گفت: بدهی بدهکاران را بپردازید، گفتند: بدهی آنان را پرداخت کرده‌ایم اما مال هنوز باقی است.

گفت: بدهی اهل کتاب که در دیار ما زندگی می‌کنند را بپردازید، گفتند: پرداخت کرده‌ایم و هنوز مال باقی است. گفت: به اهل علم و عرفاء بدهید، گفتند: آن مال را به اهل علم هم داده‌ایم و باز هم مال وجود دارد. در آخر، عمربن عبدالعزیز(رح) مقوله‌ی مشهور خود را بیان داشت و گفت: ای مردم! گندم بخرید و بر سر کوه‌ها بریزید تا پرندگان بخورند و مردم و کفار نگویند در دیار مسلمانان، پرندگان و چرندگان گرسنه بوده‌اند. حال امروزه چه شده است که ما برای گرسنگی خود می‌نالیم. اگر در اقتصاد این گفته‌ی مقام معظم رهبری را که فرمودند: تحریم‌ها اثری نمی‌تواند بکند، اگر از نخبه‌ها کار گرفته شود، توجه شود، بسیاری از مشکلات حل می‌شود. مردم و مسئولین اگر در کنار یکدیگر کار کنند، زندگی راحت‌ و آرام‌تری خواهند داشت.

وی ادامه داد: مشکل بعدی جوانان، ازدواج است. سن ازدواج بالا رفته است و سن بلوغ جنسی پایین آمده است. از یک طرف، ما تکثیر نسل می‌خواهیم و از یک طرف مشکل اقتصاد است. جوان در این میان حیران می‌ماند. یکی از دلایل سست بودن خانواده‌ها، ندانستن فلسفه زندگی است. دلیل اول برای ازدواج حکم خداوند است (فانکحوا ما تاب لکم من النساء …). دلیل دوم حدیث است (النکاح عن سنتی و من رغب عن سنتی فلیس منی) و دلیل سوم تکثیر نسل و دلیل چهارم غریزه‌ی جنسی از طریق حلال است. جوانان فکر می‌کنند که زندگی سرتاسر لذت است اما این‌گونه نیست. عزیزان! اگر کسی به شما گفت که اگر پسر یا دختر مورد نظرت نصیبت شد، تو خوشبخت می‌شوی، به شما دروغ گفته است و این امکان ندارد. اگر ازدواج مشکل نمی‌بود، ایمان شخص با ازدواج کامل نمی‌شد. پس باید اول بپذیریم که در ازدواج ما حتما مشکلات وجود دارد و اگر این را پذیرفتیم، در آینده اگر مشکلی به وجود بیاید، صبوری می‌کنیم و این مشکل زود به طلاق منجر نمی‌شود.

مشکل بعدی جوانان، عدم انتخاب درست است. پیامبر(ص) می‌فرمایند: دختر به نسب، مال، جمال و دین گرفته می‌شود که من دین را انتخاب می‌کنم. آیا گزینه‌ی اول ما دین است یا خیر؟ دین را در نظر بگیریم بقیه درست می‌شود.
مشکل بعدی، اجبار والدین است که بنیان خانواده را ضعیف می‌کند. آن پسری را که دختر می‌خواهد، پدر راضی نیست و اجبار می‌کند شخص دیگری را بگیرد و بعد از فوت پدر یا در حیات او مشکل ایجاد می‌شود و بعد از داشتن چند فرزند، این دختر با آن پسری که قبلا دوست داشته است، در ارتباط بوده است.

مولوی احراری بیان داشت: مشکل بعدی، وارد شدن به فضای مجازی است. ما جلوی موبایل، کامپیوتر و اینترنت را نمی‌توانیم بگیریم. پدری که سوادی مانند فرزند خود ندارد، برای جشن تولد فرزند خود که جشن، اسلامی و درست نیست، برای او موبایل گران قیمتی می‌گیرد که خودش بلد نیست آن را خاموش و روشن کند، حال چگونه می‌خواهد فرزند خود را کنترل کند. شما وارثین نسلی هستید که برای حجاب و عفت خود خواف را ترک کردند و به افغانستان رفتند. شما وارث نسلی هستید که ناموس وطن را ترک کردند تا ناموس عفت، عقیده و دین و مذهب را در خاکی دیگر به آغوش بگیرند. اما جوان امروز را چه شده است که شهر یا کشور خود را ترک می‌کند تا در جایی دیگر بی‌عفتی و بی‌حجابی و بد حجابی کند؟ چرا به دنبال جایی هستیم که دیگران نبینند تا عریان باشیم؟ چگونه استفاده کردن را به فرزندان خود بیاموزیم.

مشکل بعدی، نداشتن قناعت و تفاوت طبقاتی و تشریفات ازدواج است. ببینیم در یک ازدواج چقدر خرج می‌شود. خود ما این کار را مشکل کرده‌ایم. ظاهر خانه‌ها را می‌بینیم و می‌گوییم باید در این محل چنین خانه‌ای داشته باشیم. اما باید جیب خود را نگاه کنیم. آیا هرگز پرسیده‌ایم که درون خانه‌ای که آرزویش را داریم، چگونه است؟ چرا قانع نیستیم و همیشه خوشبختی را در لذت دیگران می‌بینیم؟ خانه و ماشین دیگران را می‌بینیم اما این‌که پول این‌ها با چه رباها و زد و خوردهایی تهیه شده است را نمی‌بینیم.

مسئله‌ی بعدی، دخالت والدین است. بیش‌تر طلاق‌هایی که در شهرستان خواف انجام می‌شود، مقصر آن معمولا پدر و مادر‌ها و علی الخصوص مادرها هستند، چون آنان چشم و هم‌چشمی بیش‌تری دارند.
معضل بعدی که خیلی مهم است، رفت و آمدهای ناروا است. بنده منبع اصلی مشکلات را جویا شدم و شنیدم که خانواده‌ای که حاضر نیست برای مادر خود دارو بگیرد، برای زن همسایه که شوهر او کارمند معدن است، تاکسی شده است. ای جوان! به تو چه ربطی دارد که چون زن همسایه از شهر بزرگ‌تری است، زن خود را بفرستی تا این‌که فرش‌ها و لباس‌های زن همسایه تو را بشوید، درحالی‌که این همسر تو حاضر نیست یک شب در کنار مادر تو بخوابد. آیا تو از محرم، محرم تر برای زن همسایه هستی؟ هر موقع پدر و مادر تماس می‌گیرند که فرزندم با خانواده‌ات امشب به منزل ما بیا، می‌گوید: با همسرم خانه‌ی فلان دوست و بر سر یک سفره هستم. چرا حاضر نیستیم خانه‌ی مادر خود را گردگیری کنیم، ولی حاضریم فرش‌های زن‌ همسایه را بشوییم؟ این کار باعث رقابت می‌شود که زن و شوهر به هم بدگمان می‌شوند و نهایتا طلاق به میان می‌آید.

وی در مورد مشکلات شهر گفت: مسئله‌ی بعدی، بحث جاده‌ها می‌باشد. ما از مسئولین و دولتمردان تشکر می‌کنیم که با سه دوره واکسن کرونا، کرونا را ریشه‌کن کردند، اما هنوز کرونای اصلی از شهر و دیار ما نرفته‌ است که همان قتل و کشتار جاده‌ها می‌باشد. فرماندار طی تماسی گفتند: جدیدا بودجه‌ای برای جاده‌ی سنگان به تربت حیدریه در نظر گرفته شده است که انشاءالله این مشکل جاده‌ برطرف شود و این نگرانی از دل مردم که هر روز باید جوانانی را تشییع کنند، از بین برود.
برای تجهیز بیمارستان هم اقداماتی انجام شده است و ان‌شاءالله این مشکل هم برطرف می‌شود.

امام جمعه اهل سنت شهر خواف گفت: وحدت از نظر ما اهل سنت یک شعار سیاسی نیست، شعور دینی و شرعی است. مقام معظم رهبری در صحبت اخیر خود در کنگره حج فرمودند: مسلمانان وقتی که حج می‌کنند که در قرآنی واحد، خدایی واحد و قبله‌ای واحد اشتراک دارند و اسرائیل و صهیونیست هیچ‌گاه نمی‌توانند این اتفاق و اتحاد مسلمانان را از یکدیگر جدا کنند.

مسئله‌ی دیگری که به شهر ما مربوط است، کرایه‌ی مغازه‌ها می‌باشد. کسانی که مغازه‌های زیادی دارند، این مغازه‌ها را نخریده‌اند، یا ارث رسیده است یا در چند سال پیش این مغازه در کوچه و خیابانی قرار گرفته است و خداوند به آن‌ ارزش داده است. هرگاه پای صحبت این عزیزان می‌نشینیم، می‌گویند: ما ۴۰ سال پیش در مشهد کار می‌کردیم. اما امروز ۱۰ یا ۱۵ مغازه دارد و یک روز که از اجاره مغازه گذشته است، فرزند خود را می‌فرستد و می‌گوید: حاج آقا بیمار دارند و سعی کنید زودتر پول را واریز کنید و این مسئله هر ماه تکرار می‌شود. امروز مستاجر مغازه، گویا خودت هستی که ۴۰ سال پیش کارگری می‌کردی. این مستاجر مجبور است دیر به خانه برود و با اعضای خانه دعوا کند و گاها طلاق اتفاق بیفتد. ای کسی که چند مغازه داری و به دیگران رحم نمی‌کنی! هرچقدر که بخوری نمی‌توانی از اندازه شکمت، بیش‌تر بخوری و جای تو نهایتا در دو متر قبر است. اما بدان که می‌توانی دعای خیر دیگران را برای خود بخری. بنابراین هوای مستاجران را داشته باشیم.

وی در پایان خاطر نشان کرد: عید قربان مصادف با غمی جان‌کاه می‌باشد و آن از دست دادن فقیه خراسان زمین، حضرت مولانا خواجه شمس الدین مطهری(رح) است که عزت و شکوه شهرمان را مدیون ادب و حرمت و احترام و علم ایشان هستیم. ایشان و شاگردان‌شان به ما یاقوت دادند و ما امروز قوت فرزندان‌شان را به عنوان هدیه و قربانی به حوزه علمیه احناف خواف تقدیم می‌کنیم.

اشتراک گذاری