هر عمل ناشایست، بر روی قلب شخص مسلمان خدشه‌ای وارد می‌کند

ایشان در مقدمه سخنان خویش اظهار داشت: خداوند متعال در آیه فوق، بندگان را به یک امر کلی دعوت می‌نماید و نتیجه آن‌را حیات ابدی و نعیم اخروی معرفی می‌فرماید.
در حدیث شریف صحابی بزرگوار می‌فرماید: من مشغول نماز بودم، پیامبر مرا صدا زدند و چون من داخل نماز بودم جواب ندادم. پس از اتمام نماز خدمت رسیدم، ایشان فرمودند: آیا نمی‌دانی خداوند در قرآن می‌فرماید:”یایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم” هر گاه خدا و رسول شما را صدا زدند، اجابت کنید؟ (مفسرین می‌فرمایند: حتی اگر شخص داخل نماز باشد، اگر پیامبر وی را صدا زنند باید اجابت نماید.) سپس فرمودند: می‌خواهم قبل از اینکه از مسجد خارج شوی بزرگترین سوره قرآن را به تو تعلیم دهم. آن صحابی فرمود که دستم در دست مبارک بود و وقتی می‌خواستیم از مسجد خارج شویم عرض کردم: شما فرمودید که می‌خواهم قبل از خروج از مسجد، بزرگترین سوره قرآن را به تو بیاموزم، پیامبر فرمودند: الحمدلله رب العالمین. از نظر فضیلت، بزرگترین سوره، سوره حمد است.
ایشان افزود: امر کلی آیه ۲۴ سوره انفال همان “اجابت دعوت خدا و رسول در همه حال” است؛ یعنی مومنین در تمام زمان‌ها و مکان‌ها همیشه باید گوش به فرمان خدا و رسول باشند. برای هر یک از مسلمانان لازم است که این آیه شریفه را تا زمان مرگ به یاد داشته باشد و مواظب اعمال خود باشد.
خداوند متعال در آیه فوق می‌فرماید: ای اهل ایمان، دعوت خدا و رسول را برای آنچه که موجب حیات شما می‌شود قبول کنید؛ یعنی وقتی خدا و رسول شما را فرا می‌خوانند، می‌خواهند شما را راهنمایی‌ای کنند که در دنیا، قلب شما به حیات ایمانی زنده گردد و در نتیجه آن، حیات پُرنعمت اخروی نصیب شما شود.
مولوی مؤمن خاطرنشان کرد: از منظر قرآن، منظور از زنده‌شدن قلب در دنیا دو نوع است؛ یک نوع از زنده‌شدن قلب در دنیا همان وجود روح در بدن و نَفَس کشیدن است که با خارج شدن روح از بدن، انسان می‌میرد و این همان زندگی عمومی است. اما یک نوع زندگی خصوصی وجود دارد و همه کسانی‌که روح دارند این زندگی را ندارند و آن زندگی ایمانی است.
ایشان ادامه داد: همانطور که باید از نوشیدن سَم خودداری کرد تا زندگی ظاهری از بین نرود، همچنین باید از عقاید، اعمال و اخلاقی که زندگی ایمانی را تهدید می‌کند پرهیز کرد.
ایشان افزود: هر عمل ناشایست، بر روی قلب و زندگی ایمانی شخص مسلمان خدشه‌ای وارد می‌کند و انسان را مریض می‌گرداند. عقیده باطل مثل سم مهلک است که اگر وارد قلب شد کل زندگی ایمانی از بین می‌رود.
مدرس محترم حوزه علمیه احناف خواف در بیان بخش دوم آیه فوق تصریح کرد: خدواند متعال در ادامه آیه می‌فرماید: بدانید که خدا بین شخص و قلب او مانع می‌شود؛ این آیه دو تفسیر دارد؛ تفسیر اول: انسان مومنی که عقیده مستحکمی دارد، یک وقت برایش شبهه‌ای پیش می‌آید و افرادی او را دعوت به باطل می‌دهند، اما خدا بین او و قلبش مانع می‌شود تا این انسان مومن گرفتار این اراده باطل و کفر نشود.
اما برعکس، انسان غافل، معصیت‌کار و معتقد به کفر ممکن است گاهی اوقات برایش اراده حق و درخشش هدایت پیش بیاید، اما چون او برای حق ارزشی قائل نیست و به دنبال عقیده حق نیست خداوند بین او وقلبش مانع می‌شود تا از دریافت حق محروم بماند.
تفسیر دوم: این آیه هشدار مهمی است؛ وقتی خدا و رسول شما را دعوت می‌دهند اجابت کنید، اما شما در دل خود آرزوهای وسیع دارید و به دنبال غفلت‌ها هستید، ناگهان خداوند بین شما و آرزوهایتان مانع می‌شود و مرگ را به سراغ‌تان می‌آورد.
ایشان تاکید کرد: اگر دعوت خدا و رسول را قبول کردید، وقتی به سوی خدا باز‌ گردید، مورد انعام و رضای خدا قرار می‌گیرید و پاداش آن‌را خدا به شما می‌دهد. اما اگر غفلت‌ها و آرزوهای گسترده، شما را غافل کرد، آن روزی که به سوی خدا حشر می‌شوید جز حسرت و پشیمانی چیزی دیگر نخواهد بود.
مولوی مؤمن یادآور شد: خداوند متعال نعمت بزرگی به ما عنایت فرموده و آن ارتباط با الله و رسول است. ارتباط با الله و رسول این است که به آنها ایمان داریم و هر آنچه به ما امر فرمودند در حقیقت سعادت ما در آن است و هر آنچه ما را از آن نهی فرمودند ارتکاب آن موجب هلاکت در دنیا و آخرت است. لذا باید ارتباط، تعلق و عشق خود را با خدا و رسول بیشتر کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *