به گزارش پایگاه اطلاعرسانی احناف خواف، مدرس حوزه علمیه احناف خواف، در مراسم نماز جمعه (۲۲ مهرماه ۱۴۰۱) اهل سنت این شهر، با تلاوت آیه (و انک لعلی خلق عظیم) در زمینه “سیرت پیامبر اکرم(صلیالله علیه وسلم) به ایراد سخن پرداخت.
مولوی حبیبالرحمن قهستانی در آغاز سخن، ضمن گرامیداشت ماه ربیعالاول گفت: اگر جامعه بشری میخواهد راه درست را پیدا کند و از مسیر صحیح و اعتقادی که بر مبنای قرآن و سنت است، به سر منزل سعادت و هدایت برسد، راهی جز این ندارد که پیامبر بزرگوار اسلام را به عنوان اسوه والگوی خویش قرار دهد. آن چیزی که باعث شد آنحضرت(ص) تمام جهان اسلام را در زیر پرچم ارشادات خودش قرار دهد و تمام جهان آن روز به دین اسلام مشرف شوند و پرچم اسلام در سرتاسر گیتی به اهتزاز در آید، چیزی جز اخلاق نبوی نبود. اخلاق پیامبر(ص) و رفتار آنحضرت باعث شد که دین اسلام و پرچم قرآن در همه جا بلند شود.
خداوند متعال در این مورد میفرماید: (ای پیامبر! تو دارای اخلاق بسیار بزرگ و کریمانهای هستی). این تعریف و تمجید قرآن است. از حضرت عایشه(رض) در مورد اخلاق پیامبر(ص) سوال کردند و حضرت عایشه(رض) فرمودند: (کان خلقه القرآن) اخلاق پیامبر(ص) قرآن بود. یک جمله و یک جواب کامل و بینقص که همه ویژگیهای اخلاقی رسول معزز اسلام را در بر میگیرد. اخلاق و معاشرت نبی مکرم اسلام(ص) در ابعاد سیاسی، اجتماعی و تعامل و برخورد در جامعه با دوستان و دشمنان باعث شد که شخصیتی ممتاز از آنحضرت(ص) شکل گیرد.
در جایی دیگر خداوند در مورد پیامبر(ص) میفرماید: (با عنایت و لطف و رحمتی که خداوند بر تو داشت، تو یک انسان نرمخو، انسان رئوف، دلسوز، مهربان و متواضع هستی و اگر تو یک انسان درشتخو و فردی که برخورد مناسب و نیکویی ندارد بودی، مردم از تو فاصله میگرفتند). اما چیزی که باعث شد همه تسلیم او شوند، اخلاق پیامبر(ص) بود.
پیامبر(ص) دلسوز همه بودند
وی افزود: در ارتباط با اخلاق آنحضرت(ص)، اشتباه بزرگی وجود دارد و ما فکر میکنیم، این است که اخلاق را در عفت و عطوفت خلاصه میکنیم. تواضع، قلب صاف و دلسوزی به معنای اخلاق است. خوشاخلاق کسی است که متواضع و نرمخو باشد. خوشاخلاق کسی است که همهی این صفات نیکو را داشته باشد که در نبی بزرگوار اسلام(ص) این صفات وجود داشت. در حالی که اخلاق، مظهر عمل به تمام شئونات زندگی است، معاملات، معاشرات و عبادت یک شخص هم مربوط به زندگی فردی و زندگی اجتماعی میشود. دوست و دشمن، کوچک و بزرگ، صلح و جنگ، مفلس و توانگر، همه در محضر پیامبر(ص) یکسان دیده میشدند. اینگونه نبود که فرد ثروتمند بر فقیر ارجحیت داشته باشد، این گونه نبود که پیامبر(ص)، فقط به جنبه صلح یا فقط به جنبه جنگ توجه کنند، این گونه نبود که نبی بزرگوار اسلام(ص) فقط با دوستان خودش معاشرت کنند و به دشمنان خودشان توجه نداشته باشند، بلکه پیامبر(ص) دلسوز همه بودند و برای همه جامعه فکر میکردند و برنامهریزی داشتند.
ممکن است بعضی وقتها ما در بعضی از جاها خوشاخلاق باشیم و یک فردی متواضع از خودمان به نمایش بگذاریم و گاهی ممکن است در بعضی از جاها، یک جنبه اخلاقی را مدنظر قرار دهیم. این اخلاق نیست! بلکه اخلاق آن است که تمام مسائل اخلاقی در ما نهادینه شود. پیامبر(ص) میفرمایند: بهترین عمل در نزد خدای متعال، با دوامترین آن است. ما درست است که عبادت میکنیم اما عبادتی که پیوسته نباشد، ارزشی ندارد. ممکن است در بعضی از جاها برخورد خوبی داشته باشیم از لحاظ منافع خودمان، اما در موقعی دیگر تندخو میشویم، چون به منافع شخصی خودمان فکر میکنیم. ما در جمع، نماز درست میخوانیم ولی وقتی که به خانه میرویم، سریع نماز میخوانیم. در حضور جمع، خیلی انسان خوشبرخورد و دارای کلام نیکو هستیم اما در درون خانواده با زن و بچه اصلا میانه خوبی نداریم. این اخلاق نشد، اخلاق این است که به صورت یکسان و مداوم در زندگی انسان وجود داشته باشد.
خداوند متعال انسان را مختار آفریده و به او عقل و منطق داده است
مدرس حوزه علمیه احناف خواف ادامه داد: مخلوقات خدا بعضیها فقط یک کار را انجام میدهند، خورشید فقط کارش نور دادن است، گیاهان فقط شکوفه میدهند، درختان فقط میوه میدهند، کار شب فقط تاریکی است، کار ماه معلوم است، اما خداوند متعال انسان را مختار آفریده و به او عقل و منطق داده است که در سایهی عقل و این تمدن ارزشمندی که خداوند به انسان داده است، او بهترینها را انتخاب کند. انسان مانند حیوان مجبور نیست و حق انتخاب دارد و اگر به زندگی پیامبر(ص) نگاه کنیم، میبینیم که ایشان شخصیتی بسیار خوشاخلاق، با وقار و با متانت بودند.
پیامبر(ص) دل هیچکس را نرنجاندهاند و کسی نتوانسته در سلام کردن از ایشان پیشی بگیرد. این شخصیت بزرگوار در مصافحه هیچگاه دست خود را اول نکشیدند و اجازه میدادند که شخصی که اول مصافحه کرده است، دست خود را بکشد. پیامبر(ص)، سخنان نامناسب را با صبر خود تحمل میکردند. اگر جنبهی معاملات ایشان را نگاه کنیم، راستی و صداقت میبینیم که تخلف، بیانصافی، ظلم و حقخوری نبود. تجار و مغازهداران ما خیلی مواظب باشند، زیرا طبق حدیث پیامبر(ص) باید آنها دوست خدا قرار بگیرند. کاسب ما اگر بیانصافی کند و دروغ بگوید، مالی را که به دست میآورد، در حلال و حرام بودن آن شک است.
پیامبر(ص) با افراد بیادب که طلبکار بودند، به خوبی برخورد میکردند و نحوه پرداخت قرض را توضیح میدادند. امروزه بعضی افراد که از کسی طلب دارند، میگویند: من از فلانی طلب دارم ولی وقتی تقاضای طلبم را کردم از من ناراحت شده است. با این تورم و اوضاع اقتصادی، این شخص کی میخواهد طلب مردم را بدهد. بعضی از کاسبان گلایه دارند که ما طلب داریم و مشتریها قرض خود را نمیدهند و حسابهای آنان به چند میلیون رسیده است. روش معمول پیامبر(ص) این بود که وقتی جنازهای حاضر میشد، اولین سوال ایشان این بود که آیا این میت بدهکار میباشد یا خیر؟ اگر قرضدار بود، بر او نماز نمیخواندند. کسی که شهید در راه خداست، تمام مسائل عبادی او بخشیده میشود ولی دَین و قرض او بخشیده نمیشود.
وی افزود: پیامبر(ص) در عدالت، اسوه و الگوی همه بودند و در تمام مراتب، عدالت را رعایت میکردند و اکر کسی از ایشان طلبی غیر از عدالتخواهی داشت، ناراحت میشدند. در جامعهی ما چقدر عدالت رواج دارد؟ چقدر حکمها یکسان صادر میشود؟ چقدر افرادی که در منصب قضاوت و حکم دادن قرار میگیرند، عدالت را رعایت میکنند؟ آیا به مقام و منصبها نگاه میکنند یا خیر؟ متاسفانه گاهی اوقات یک شخص به دلیل مذهب و گرایش خاص، از حق خود محروم میشود. ما باید عدالت قرآن و پیامبر(ص) را در نظر داشته باشیم. گاهی اوقات در محکمهها افرادی به دروغ سوگند میخورند و این سوگند دروغ، بلایی برای او و خانوادهاش میشود. گاهی ما بدون تحقیق و بررسی، حکمی را صادر میکنیم و این حکم با عدالت، هیچ ارتباطی ندارد. بالاترین نوع عدالت آن است که ما حکمی را علیه خود بدهیم و انسان خود را در برابر حق تسلیم کند.
پیامبر(ص) یکبار با چوبدستی خود، ضربهی کوچکی برای تادیب به شخصی زدند و خراش کوچکی دست آن شخص برداشت کرد. بعد پیامبر اسلام(ص) به او فرمودند: از من انتقام بگیر که باعث خراشی در دست تو شدم. این یعنی عدالت و اجرای حق. وقتی دشمنان اسلام، عدالت پیامبر(ص) و صحابه را میدیدند، مسلمان میشدند و این از برکات عدالت اسلامی است. پیامبر(ص) در هنگام وفات اعلان کردند که اگر کسی طلبی از من دارد بگیرد. اگر کسی میخواهد انتقام بگیرد در همین دنیا بگیرد که من نمیخواهم دَیندار از دنیا بروم. پیامبر(ص) از تعریف بیجا ناراحت میشدند.
هیچکس نباید در تعریف پیامبر(ص) غلو کند تا ایشان را به مقام خدایی برساند. ایشان در این رابطه همیشه حضرت عیسی(ع) را مثال میزدند و میفرمودند: همانگونه که نصارا در عیسی غلو کردند و او را به مقام خدایی رساندند، شما در حق من این کار را نکنید. بعضی اوقات تعریفات بیجا باعث غرور میشود که حرف اول و آخر را باید آن شخص بزند که این خوب نیست. پیامبر(ص) در هنگام فوت فرزندشان ابراهیم، وقتی که خورشید گرفت، نهایت تواضع را نشان دادند و مردم را جمع کردند و فرمودند: بدانید که به خاطر زندگی و مرگ شخصی، خسوف و کسوف رخ نمیدهد. پیامبر(ص) فرمودند: من در مقامی نیستم که خورشید به خاطر مرگ فرزندم، ناپدید شود.
هیچ صفتی از راستگویی و سخن درست، بالاتر نیست
مولوی قهستانی ادامه داد: پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: اگر کسی میخواهد محبت خود را به من نشاند دهد، باید چند کار انجام دهد: ۱- وقتی سخن میگوید، راست بگوید، ۲- وقتی به عنوان امین قرار گرفت، در امانت خود خیانت نکند، ۳- حق همسایه را رعایت کند. بهترین و باارزشترین صفت بعد از ایمان، صداقت است. هیچ صفتی از راستگویی و سخن درست، بالاتر نیست. دشمنان وقتی به مجادله با پیامبر(ص) برخاستند، هر سخنی را به ایشان نسبت دادند ولی تنها چیزی که نگفتند این بود که تو دروغگو هستی. پیامبر(ص) به امین و صادق معروف بودند. ابوجهل به ایشان گفت: ای محمد! من تو را دروغگو نمیگویم ولی آنچه که میگویی صحیح نیست. صفت بعدی ایشان عفو و بردباری در برابر تمام هجمههایی که علیه ایشان بود، میباشد. هیچگاه پیامبر(ص) برای خودش انتقام نگرفت.
برخورد اسلام با دشمنان و کفار و مشرکین، رأفت، رحمت، گذشت، نرمخویی و مهربانی بود
بعد از آن همه ظلمی که مردم طائف به حق پیامبر(ص) کردند، ایشان برای آنها دعای بد نمیکند و میفرماید: بارالها! به آنها فهم صحیح عنایت کن و آنان را تسلیم آستان اسلام بگردان. قریش بر ایشان بدترین ظلمها کردند، اما پیامبر(ص) هیچگاه انتقام نگرفت و همه را بخشید. در حادثهی افک، به بهترین همسر ایشان تهمت زدند ولی اخلاق و گذشت پیامبر(ص) نمایان شد، درحالی که بهترین افراد نمیتوانند این تهمتها به همسراشان را تحمل کنند اما وقتی برخورد پیامبر(ص) را با منافقین و عبدالله بن ابی مشاهده میکنیم، میبینیم که او هیچگاه مجازات نشد و پیامبر(ص) انتقام نگرفتند. انتقام گرفتن از دشمن، وظیفهی قانونی و طبیعی هر آدمی است، اما در دایرهی اخلاق و برخورد شایسته و کریمانه، این برخورد طبیعی و به حق، یک مکروه تحریمی به حساب میآید.
۱۳ سال پیامبر(ص) در مکه انواع ستمها را دید و ترک وطن کرد و بعد از ۸ سال که مکه فتح شد، همه برخورد با منافقین و دشمنان را تصور میکند ولی پیامبر(ص) فرمود: امروز من بر شما سخت نمیگیرم و امروز، روز انتقام نیست، بروید که همهی شما آزادید. طرز برخورد را ببینیم و درس بگیریم. وقتی وحشی قاتل حضرت حمزه(رض) به عنوان سفیر طائف نزد پیامبر(ص) آمد و او را دیدند، به او هیچ نگفتند و فرمودند: خیلی جلوی من ظاهر نشو که آن صحنهی قتل حمزه به یادم نیاید. برخورد اسلام با دشمنان و کفار و مشرکین، رأفت، رحمت، گذشت، نرمخویی و مهربانی بود و ما باید از این برخورد درس بگیریم. سببی که باعث اتحاد میشود و همه را برابر میکند، این است که اخلاق کریمانه پیامبر(ص)، به ویژه جنبهی عدالت، در جامعه اجرا شود و همه جامهی عمل بپوشند و آن موقع است که دیگر نیاز به شعار و… نیست.