مولانا عبدالحمید، شخصیت وحدت طلبی هستند – حوزه علمیه احناف خواف %

مولانا عبدالحمید، شخصیت وحدت طلبی هستند

مولانا مطهری در فرازی از مراسم نماز جمعه ۶ آبان‌ماه اهل سنت شهر خواف فرمودند: در این روزها نسبت به شخصیت شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید(حفظه‌الله)، امام جمعه اهل سنت و مدیر دارالعلوم مکی زاهدان، صحبت‌های ناروایی مطرح می‌شود که در شأن این عالم ربانی و شخصیت فرهیخته نیست. بنابراین، همه باید مراقب زبان خود باشیم که تهمت‌زدن و دروغ‌بستن بر یک شخصیت فرهیخته، کار خوب و درستی نیست.

شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید، شخصیت وحدت‌طلبی هستند

ریاست نشست فقهی اهل سنت خراسان افزودند: مولانا عبدالحمید(حفظه‌الله)، شخصیت وحدت‌طلبی هستند که همیشه نسبت به امر وحدت بین شیعه و سنی تاکید فراوان داشتند. ایشان تا جایی بر این مهم تاکید داشتند که بعضی از افراطی‌ها، بر حضرت شیخ‌الاسلام انتقاد وارد می‌کردند که شما چرا این‌قدر در امر وحدت تاکید و مبالغه می‌کنید، ولی ایشان می‌فرمودند: ایده و مرام من این است و مسئله‌ی وحدت بین مومنین برگرفته از آیات و احادیث است.
ایشان تصریح کردند: شیخ‌الاسلام(حفظه‌الله) عموما در صحبت‌های خود بر حفظ منافع ملی، دینی و تمامیت ارضی کشور تاکید داشته و دارند. هرجا که که صحبت از منافع ملی، دینی و تمامیت ارضی کشور بود، ایشان سخنرانی و موضع‌گیری می‌کردند و مطالب را بیان می‌فرمودند.

مولانا عبدالحمید، خدمات بسیاری برای کشور و مردم شیعه و سنی انجام داده‌اند

مدیر حوزه علمیه احناف خواف ادامه دادند: مولانا عبدالحمید(حفظه‌الله)، در انتخابات و خصوصاً انتخابات اخیر ریاست جمهوری که آقای رئیسی انتخاب شدند نقش به‌سزایی داشتند. حتی در محافل سیاسی که صحبت از تحریم انتخابات بود، شیخ‌الاسلام با تمام وجود وارد میدان شدند و مردم را ترغیب و تشویق به حضور در پای صندوق‌های رأی کردند. مردم اهل سنت هم به دلیل این‌که ایشان را دوست داشتند، در انتخابات حضور پیدا کردند. کارشناسان سیاسی معتقدند که ترغیب و تشویق ایشان و حضور مردم اهل سنت به پای صندوق‌های رأی، باعث شد که آرای آقای رئیسی زیاد شود.

ایشان افزودند: مولانا عبدالحمید(حفظه الله) شخصیتی هستند که وقتی چند تن از نیروهای امنیتی کشور ما ربوده و به خارج از مرزها منتقل شدند، با تمام توان وارد میدان شدند و از طریق گفت‌و‌گو با طرف‌های مقابل، و نیز نفوذشان در آن‌ طرف مرز، باعث شدند که این افراد آزاد شوند و در این امر هم موفق بودند.

خدا می‌داند اگر بصیرت مولانا عبدالحمید در واقعه جمعه خونین زاهدان نمی‌بود، چه اتفاقاتی رخ می‌داد!

مولانا حبیب الرحمن مطهری در زمینه واقعه جمعه خونین زاهدان گفتند: مولانا عبدالحمید(حفظه‌الله) شخصیتی هستند که در وقایع اخیر، به‌خصوص واقعه جمعه ۸ مهرماه که به “جمعه خونین زاهدان” معروف است و آن همه کشتار صورت گرفت، نقش مهمی را ایفا کردند. اگر بصیرت ایشان نبود، خدا می‌داند که چه اتفاقی رخ می‌داد، اما ایشان مردم را به روش‌های مختلف و با توجه به آگاهی ایشان نسبت به مردم آن منطقه، آنها را دعوت به آرامش دادند. در برخی رسانه‌ها صحبت‌هایی علیه ایشان مطرح می‌شود که در شأن این عالم بزرگوار نیست، اما ایشان خدمات بسیاری برای کشور و مردم شیعه و سنی انجام دادند.

مطالبات 40 ساله اهل سنت!

ریاست نشست فقهی اهل سنت خراسان خاطرنشان کردند: ایشان خواسته‌ها و مطالباتی هم داشتند که در طول این چهل و اندی سال از تریبون مطرح می‌کردند. شيخ‌الاسلام خواسته‌های اهل سنت را مطرح می‌کردند و آن عبارت بود از “اجرای عدالت و رفع تبعیض نسبت به جامعه‌ی بزرگ اهل سنت”. ایشان تاکید داشتند که باید عدالت اجرا شود. از مطالبات دیگر مولانا عبدالحميد(حفظه‌الله) در اکثر صحبت‌ها، “برخورداری اهل سنت از حقوق شهروندی” بود. از مطالبات دیگر، “استفاده از شایستگان اهل سنت” و “آزادی‌های مذهبی در راستای قانون اساسی” بود که بارها مطرح می‌کردند. البته این خواسته‌ها را دیگر علما هم در تربیون‌های مختلف بیان می‌کردند. منظور و مقصد این است که نباید نسبت به چنین شخصیتی، ناقدری، ناسپاسی و خدایی نکرده اهانتی صورت گیرد.

مسئولین باید سعه‌ی صدر داشته باشند و حرف مردم و مصلحان را بشنوند

ایشان خطاب به مسئولین کشور گفتند: مسئولین باید سعه‌ی صدر داشته باشند و حرف مردم و مصلحان را بشنوند. مردم با مشکلات معیشتی و اقتصادی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند؛ بنابراین، مسئولین باید با مردم صحبت کنند و برای رفع مشکلات‌شان سعی و تلاش نموده، و پاسخگو باشند. این وظیفه‌ی تمام مسئولین است.

هر قتل و کشتاری که در هر جایی پیش بیاید، چه در زاهدان و یا شیراز، محکوم می‌کنیم

ایشان افزودند: این قتل و کشتارهایی که پیش می‌آید، هیچ کس راضی به آن نیست. هرجا که انسانی کشته شود، طبق آیات قرآن و احادیث پیامبر(ص)، خداوند متعال ناراض می‌شود. در احادیث پیامبر(ص) آمده است که جان مومن از کعبه هم عزیز‌تر است. ما هر قتل و کشتاری که در هر جایی پیش بیاید، چه در زاهدان و یا شیراز، محکوم می‌کنیم. این کارها از اهل ایمان به‌دور است، به خصوص از افراد شاخص که نباید از طریق آنها چنین مسائلی پیش بیاید.

در هرجا که از هم‌پاشیدگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی به‌وجود می‌آید، سرمنشأ آن دروغ است

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی احناف خواف، مولانا حبیب‌الرحمن مطهری، در مراسم نماز جمعه(۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱) اهل سنت شهر خواف، با تلاوت آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ) با موضوع صدق و صداقت، به ایراد سخن پرداختند.

مدیریت حوزه علمیه احناف خواف در آغاز سخن فرمودند: یکی از فضایل اخلاقی که نقش بسزایی در زندگی انسان دارد، صداقت است. برای اصلاح زندگی، صداقت و راست‌گویی خیلی موثر است. عروج و بلندی انسان‌ها و ذلت و سقوط آن‌ها، بر پایه‌ی همین صداقت است. اگر مردم صداقت داشته باشند، خداوند متعال به آن‌ها عزت می‌دهد و اگر انسان‌ها صادق نبودند و اهل دروغ و حیله بودند، خدای متعال آن‌ها را ذلیل و خوار می‌گرداند. انسان‌ها از یک طرف به جهت زندگی اجتماعی خود، احتیاج به صداقت و راست‌گویی دارند و از یک طرف، چون انسان بر فطرت سلیم و صحیح آفریده شده است، این فطرت، انسان را وادار می‌کند که صادق و راست‌گو باشد.

مردمانِ راست‌گو، طبع سالمی دارند

ایشان بیان کردند: عموما مردمانِ صادق و راست‌گو، طبع سالمی دارند و خالی از نفاق و ریاکاری هستند. این افراد، مخلص‌ می‌باشند و تعصب در آن‌ها وجود ندارد. ولی برعکس، کسانی که صادق نیستند، ضد این صفات در آن‌ها وجود دارد. در افراد دروغگو، نفاق وجود دارد و اخلاص در اعمال آن‌ها نیست و طبع آنها سالم نمی‌باشد.

ایشان افزودند: از این جهت می‌بینیم که خدای متعال، انبیاء(ع) را با صفت صداقت ذکر می‌کند. خدای متعال در مورد حضرت ابرهیم(ع) می‌فرماید: (واذکر فی الکتاب ابراهیم انّه کان صدیقاً نبیاً)، در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: (و اذکر فی الکتاب اسماعیل اِنّه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیاً)، نسبت به حضرت ادریس(ع) هم می‌بینیم که خدای متعال چنین کلماتی را به کار برده است: (واذکر فی الکتاب ادریس اِنّه کان صدیقاً نبیّاً). معلوم شد که صدق و صداقت بسیار مهم است که خدای متعال انبیاء را با این صفت صدیق تعریف می‌کند.

مولانا مطهری خاطرنشان کردند: پیامبر(ص) در رابطه با صدق و صداقت، احادیث زیادی ایراد فرموده‌اند. پیامبر(ص) می‌فرمایند: راستگویی، انسان را به طرف نیکی‌ها هدایت و راهنمایی می‌کند و نیکی، انسان را به طرف بهشت فرا می‌خواند. انسان راست می‌گوید و به فکر راست‌گفتن هست تا این‌که نزد الله، صدیق نوشته می‌شود). همچنین پیامبر(ص) می‌فرمایند: (از دروغ اجتناب کنید، زیرا دروغ، انسان را به طرف بدی‌ها هدایت می‌کند، و فجور و معاصی انسان را به طرف آتش فرا می‌خواند). پیامبر(ص) همچنین می‌‌فرمایند: (انسانی که دروغ می‌گوید و فکر و ذهن او هم همین است، در نزد الله کذاب محسوب می‌شود). در حدیث دیگر پیامبر(ص) در رابطه با صداقت و راستی می‌فرمایند: (هرکس که خدا و رسول را دوست دارد یا این‌که می‌خواهد که خدا و رسول او را دوست داشته باشند، باید در سخنان خود صادق باشد، امانت خود را اداء کند و در ادای امانت، خیانت نکند و با همسایه خود رفتار نیکی داشته باشد).

ریاست مجمع فقهی اهل سنت خراسان افزودند: انسان در هر موقعیت و شغلی که هست باید صداقت داشته باشد. اگر کسی تاجر است باید صادق باشد به دلیل این‌که رسول اکرم(ص) فرمودند: (تاجری که در معاملات، صادق و راست‌گو باشد، با شهدا، صدیقین و انبیا محشور خواهد شد).

حکام و سیاست‌مداران باید با مردمِ خود صادق باشند

ایشان افزودند: صداقت، بخشی از زندگی انسان است که به او عزت و مقام می‌دهد. اگر شخصی پدر یا مادر می‌باشد، با فرزندان خود باید صادق باشد. فرزند نیز باید با والدینش صادق باشد. یکی از مشکلات امروزی این است که والدین با فرزندان خود صادق نیستند و حقایق را نمی‌گویند و فرزندان نیز با والدین صادق نیستند. اگر شوهر هستید باید با خانم خود صادق باشیم و اگر زن هستید باید با همسر خود صداقت را پیشه کنید. وقتی صداقت در میان نبود، زن یا شوهر برای این‌که کار خود را روبه‌راه کنند، چندین دروغ را مطرح می‌کنند و این باعث ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها می‌شود. صداقت در خانواده بسیار مهم است. اگر اعضای خانواده با یکدیگر صادق باشند، زندگی خوبی خواهند داشت. صداقت مسئله‌ای که در همه‌ی اقشار مختلف جریان پیدا می‌کند. حکام و سیاست‌مداران با مردم خود صادق باشند. عموماً سیاست‌مداران به دنبال این هستند که مصلحت را بر صداقت مقدم کنند اما این کار به ضرر آنها می‌باشد.

ما نمی‌توانیم مصلحت را بر صداقت ترجیح دهیم

ایشان بیان کردند: آیات و روایات، این مطلب را به ما می‌رساند که حل تمام مشکلات و آزادی از قید و بندها، به وسیله‌ی صداقت اتفاق می‌افتد و مصلحت هم در همین صداقت است. ما نمی‌توانیم مصلحت را بر صداقت ترجیح دهیم. علما می‌‌فرمایند: صداقت، اجتهادپذیر نیست. گفته‌ی کسی که بگوید: (من صلاح می‌دانم که انسان در این مسئله دروغ بگوید، درست نیست). کسی که اجتهاد را ملاک و معیار برای دروغ گفتن قرار دهد، کارش اصلا جایز نیست.

خدای متعال و پیامبر(ص)، نجات را در صداقت و راستی بیان کردند. در هرجا که از هم پاشیدگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی به وجود می‌آید، سرمنشا آن دروغ است. اگر صداقت و راستی باشد دیگر از هم‌پاشیدگی هم وجود ندارد. صداقت باید در گفتار و عمل باشد. علما می‌نویسند: صداقت، کارخانه‌ی اعتمادسازی است. اگر می‌خواهیم اعتماد دیگران را به خود جلب کنیم، باید با دیگران صادق باشیم. همانگونه که صداقت کارخانه‌ی اعتمادسازی است، دروغ وسیله‌ی اعتمادسوزی است. اعتماد مردم همیشه بر حکومت‌ها و دولت‌ها، بر مبنای صداقت بوده است. اگر حکومتی با مردم خود صادق باشد، ارتباط مردم با آن حکومت، در حد اعلی خواهد بود و اگر غیر از این باشد و حکومت‌ها با مردم خود صادق نباشند، بی‌اعتمادی به وجود می‌آید.

حاکمان باید صداقت داشته باشند

مدیریت حوزه‌ی علمیه احناف خواف، با بیان روایتی از حضرت جعفر صادق(رحمه‌الله) که حاکمان را مورد خطاب قرار می‌دهد، فرمودند: حضرت جعفر صادق(رحمه‌الله) می‌فرماید:( مردم را به نیکی‌ها، با غیر زبان خود دعوت دهید(یعنی با عمل) تا این‌که از شما کوشش، صداقت و پرهیزکاری را ببینند). منظور حضرت جعفر صادق(رحمه‌الله) این است که حکام باید در عمل صادق باشند. حاکمان به وعده‌هایی که به مردم می‌دهند، عمل کنند. مضمون این روایت همین است که حاکمان با معیار صداقت مشخص می‌شوند و اگر صادق باشند، مردم به آن‌ها بهتر اعتماد می‌کنند. مردم می‌بینند که آیا حکام به آن‌ها ارزش قائل می‌شوند یا خیر، و می‌بینند که آیا حاکمان صادق هستند یا نیستند. پیامبر(ص) می‌فرمایند:(صدق نجات می‌دهد و کذب هلاک می‌کند). در همه‌ی مسائل اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و… صداقت نجات‌دهنده است و دروغ، نابودکننده می‌باشد. متاسفانه امروزه کسانی که مسلمان نیستند، در صفت صداقت از ما جلوتر هستند و دروغ را خیلی ناپسند می‌دارند. همه‌ی آحاد و اقشار باید در صفت صدق، از یکدیگر سبقت بگیرند.

اشتراک گذاری