وی شاعر و کاتب اواخر عصر امویان اندلس و اوایل دورهٔ ملوکالطوایف در آن سرزمین است. از زندگی وی تا حدود 35 سالگی تقریباً هیچ اطلاعی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که در جوانی سفرهایی به قرطبه کرده و در آن شهر که مرکز تجمع شاعران و ادیبان اندلس بود، به فراگیری علم و ادب و آشنایی با محافل ادبی آن سامان پرداخته و دیری نپاییده است که کاتب دیوان انشاء شده است، هر چند در هیچ یک از اشعار وی اشارهای به مناصب دیوانی یا درباری او پیش از عصر عامریان نشده است.
به قدرت رسیدن منصور بن ابی عامر، سرآغاز دوران شهرت و عزت ابن درّاج گشت. چگونگی ورود ابن دراج به بارگاه منصور روشن نیست، اما او نخستین بار در 382ق/992م منصور را مدح گفت و منصور مدیحهٔ او را پسندید و فرمان داد تا نام او را در دیوان عطا ثبت کنند. به این صورت او نیز همچون دیگر شاعران رسمی بارگاه منصور از مستمری ثابت برخوردار شد.
برخی او را نزد منصور به سرقت شعر دیگران متهم ساختند و چون منصور به رغم جنگاوری از علم و ادب نیز بهرهٔ فراوان داشت و همیشه شعرای بارگاه خود را با شیوههای دقیق میآزمود، ابن دراج را در 3 شوال 382 هق احضار کرد و در حضور جمع او را آزمود و چون ابن دراج از این آزمون که بدیههسرایی در حضور دیگر شاعران بود، سربلند بیرون آمد، منصور به وی پاداش داد و مقام او را در زمرهٔ شعرای بارگاه خود تثبیت نمود.
از این هنگام به بعد ابن دراج به عنوان شاعر و کاتب رسمی دربار از منزلتی والا برخوردار شد و مقام و مرتبهٔ عالی او در بارگاه عامریان همواره پایدار ماند. پس از مرگ منصور در 392 هق پسرش عبدالملک مظفر به جای او منصب یافت. عبدالملک با آنکه عنایت کمتری به شعر و ادب داشت، به احترام پدر همچنان راه و روش او را ادامه داد.
بعد از برچیده شدن امویان مدت مدیدی ابن درّاج سرگردان بود تا سرانجام در 408 هق به سَرَقُسطه نزد منذر بن یحیی تُجیبی رفت. دورهٔ اقامت ابن دراج در سرقسطه، که در آن هنگام به یمن سیادت تجیبیان از رونق مادی و معنوی برخوردار شده بود، دورهٔ آسایش و کامروایی مجدد او نیز بود. منذر مردی ادب دوست، و بارگاه پرشکوه او مجمع عالمان و ادیبان بسیاری بود.
ابن دراج که در این هنگام سالهای آخر عمر خود را میگذراند، با ورود به بارگاه وی پس از سالها پریشانی و نابسامانی فراغت تازهای یافت و با قصاید بسیاری که در مدح منذر و فرزندش یحیی سرود، دورهٔ تازهای از شهرت و عزت را آغاز کرد که حدود 10 سال به درازا کشید.
در شعر ابن دراج استفاده از صنایع بدیعی به اوج خود رسیده است. هنرنمایی در عرصهٔ لغت و تاریخ و انساب، توصیفات طولانی در قصاید، بازی با معانی، بیان پیچیده و پرتکلف و انتخاب بحور و قوافی اغلب ثقیل و دشوار از خصوصیات سبک او در قصیدهسرایی است. سرودههای وی آکنده از شواهد و تصاویر ارزشمند تاریخی است. شاعر، گذشته از آنکه بسیاری از جنبههای زندگی در اندلس و تحولات تاریخی آن سرزمین را به ویژه در دورهٔ پرآشوب«فتنه» تصویر کرده، بسیاری از تجربههای شخصی و روحی خود را نیز در لابهلای اشعار خویش گنجانده است. با این همه اندیشه و احساس در شعر وی سخت تحتالشعاع مهارتهای لفظی و بیانی قرار گرفته، تکلف و پیچیدگی بیان و معنی در اشعار او گاه به حدی است که جز با رنج فراوان نمیتوان پی به مضمون آنها برد.
ابن دراج در شعر و ادب اندلس سهمی بسزا دارد. اهمیت او را در این خصوص از توصیفات و ستایشهای گاه مبالغهآمیزی که معاصران و صاحب نظرانِ پس از او از شعرش به عمل آوردهاند، میتوان دریافت. از یک سو در خود اندلس بزرگانی چون ابن شهید، ابن حیان، ابن بسام و دیگران سخت او را ستودهاند و به ویژه شاگرد نامدار وی ابن حزم او را در ردیف متنبی و ابوتمام شمرده است.
از شاگردان مستقیم ابن دراج، جز ابن حزم، مشاهیر دیگری چون ابوعمر احمد بن حسین بن حی تجیبی، محمد بن میمون قرشی سرقسطی، ابوالفرج مظفر سرقسطی و عبدالملک بن هشام تجیبی سرقسطی نیز شناخته شدهاند.
ابن درّاج احتمالاً در 419هق، وارد دانیه شد و دو سال آخر عمر ابن دراج نیز ظاهراً در دانیه و با آرامش سپری شد و احتمالاً در همین شهر در سال ۴۲۱ هق ۱۰۳۰ م درگذشت.
دیدگاهتان را بنویسید