مولوی مومن: در مسئلهی اعلان رمضان و عید، هیچکس جرأت نمیکند این امر را فدای مسائل سیاسی کند و این براساس مسائل دینی و مذهبی ماست.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف، در قسمتی از سخنان پایانی خود، در نماز جمعه اهل سنت این شهر بیان کرد: مسئلهی بعدی مسئلهی استهلال است که در بین مردم شبهه ایجاد میشود. ما چند اصل در مورد استهلال داریم. در مسئلهی اعلان رمضان و عید، هیچکس جرأت نمیکند این امر را فدای مسائل سیاسی کند و این براساس برنامهی سیاسی نیست، براساس مسائل دینی و مذهبی ماست. چند اصل در مسئلهی استهلال وجود دارد که اگر این را مد نظر قرار دهیم، مشکل حل میشود.
اول_ اثبات هلال در مذاهب مختلف متفاوت است. بعضی وجود ماه را کافی میدانند، یعنی اگر براساس محاسبات نجومی ثابت شد که ماه بعد از غروب وجود دارد، یا به وسیلهی تلسکوپ و امثال آن مشاهده شد، میگویند ماه ثابت است. اما از نظر احناف، ملاک، رویت هلال ماه با چشم غیر مسلح است. یعنی حتما باید هلال دیده شود که ماه ثابت شود و این امری است که مفتی محمد تقی عثمانی( مفتی اعظم حنفی در عصر حاضر) هم میفرمایند که: هلال باید با چشم دیده شود و ماه ثابت شود.
ایشان میفرمایند: ثبوت هلال، برای هر کشوری مستقلاً لازم است و در هر کشوری باید به اثبات برسد. چند سال پیش در مکه مکرمه، مجمع فقهی علمای اسلام برگزار شد که در آنجا، علمای سعودی از عربستان، از پاکستان و از طرف احناف، مفتی محمد تقی عثمانی و از مذاهب و کشورهای مختلف، افرادی حضور داشتند و همه تصویب نمودند که هلال ماه در هر کشوری باید در خود آن کشور به اثبات برسد و سه قید گذاشتند:
۱_ کشوری که اسلامی باشد و در یک نقطه هلال ثابت شد، برای همه هلال ثابت است.
۲_ اگر کشور غیر اسلامی بود و در سه یا چهار نقطهی آن مسلمان زندگی میکنند و در یک نقطهی مسلمان نشین ماه ثابت شد، برای دیگر نقاط مسلمان آن قابل قبول است.
۳_ اگر کشور غیر اسلامی بود و فقط در یک گوشهی آن نقطهی مسلمان نشین است، اینها میتوانند از کشور مجاور تبعیت کنند. اینها نظر ما احناف است. از شیخ ابن باز (مفتی اعظم قبلی عربستان سعودی) سوال شد که آیا درست است که تمام مسلمانان عالم بر یک هلال اتفاق کنند؟ مثلا در مکه که ثابت شد، همه عید یا رمضان اعلان کنند؟ ایشان میفرماید: تعیین رمضان و عید، از جانب خداوند است و به اختیار بندگان نیست. خدا و رسول (ص) تعیین کردهاند و بندگان حق انتخاب ندارند. پیامبر (ص) میفرمایند: روزه با دیدن ماه بگیرید و با دیدن ماه بخورید و اگر ماه بر شما پوشیده شد (نگفتند که اگر ماهی نبود) ۳۰ روز شعبان را کامل کنید و بعد روزه بگیرید و روایت دیگری هم آورده بود که پیامبر (ص) فرمودند: روزه را شروع نکنید تا هلال راببینید. بر این اساس ما ملزم نیستیم که هر گوشه از کشور ما از همسایه تبعیت کند.
اگر اینگونه باشد که کشور شرقی یک روز ببیند و غربی یک روز دیگر، باید نصف کشور امروز را روزه بگیرند و نصف دیگر کشور، روز دیگر را. ضمن آنکه بعضی میگویند: چگونه است که شرق و غرب ما عید بود و ما عید نداریم، آیا ماه پریده است؟ خیر، ماه نپریده است ولی برای ما ثابت نشده است. بیش از ۸۰ میلیون نفر در ایران داریم یا فقط اهل سنت را در نظر بگیریم که جلوی چشم هیچکدام را نگرفتهاند، الان به عنوان مثال، امروز ۲۹ شعبان است، همه بررسی کنند و اگر کسی ماه را دید، پیش عالم محل بیاید و گزارش دهد و اگر به اثبات رسید، به تمام مناطق خبر دهند که رمضان است اما اگر همهی این چند میلیون ادعا نکردهاند که ماه را دیدهاند، بر چه اساسی بگوییم فردا رمضان است یا فردا عید است.
بنابراین جریان سیاسی نیست. ضمن آنکه از نظر فقه حنفی، اگر کسی هلال ماه را دید، نزد قاضی شرع آمد و شهادتش مورد قبول قرار نگرفت، خودش باید روزه بگیرد و بر دیگران لازم نیست. در هلال عید اگر نزد عالم آمدند و شهادت دادند و قاضی شهادت آنان را قبول نکرد، بر خود آن شخص حرام است که روزه را بخورد.
مولوی مومن در قسمتی از سخنان پایانی خود، ضمن تبریک دوازده فروردین ماه (روز جمهوری اسلامی) بیان داشت: با توجه به اینکه خداوند در قرآن میفرماید: به طرف ظالمین میل نکنید که آتش جهنم شما را میگیرد، ما معتقدیم که همکاری با هر کشور ظالم و مستکبری که به مظلومین ظلم میکند، همکاری با او خلاف شرع و محکوم است؛ از جمله اسرائیل غاصب که هم قرآن میفرماید: که دشمنترین افراد برای مومنین، یهود و مشرکیناند و از طرف دیگر، نزدیک به ۱۰۰ سال است که میبینیم که عامل جراحت قلوب تمام مسلمین عالم و ظلم مستمر بر ملت فلسطین است. بنابراین گاهی بعضی از کشورها مسئلهی قرارداد همکاری با اسرائیل را مطرح میکنند که ما همکاری ظالمانه با هر ظالم، از جمله اسرائیل را محکوم و نامشروع میدانیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی احناف خواف، مدرس حوزه علمیه احناف، در مراسم نماز جمعه (۱۲ فروردین ۱۴۰۱) اهل سنت این شهر، با تلاوت آیه (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ۖ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۗ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) به ایراد سخن پرداخت.
مولوی مومن در ابتدای سخنان خویش، ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان، بیان کرد: قسمتی از آیهای که تلاوت شد، اشاره به شکر نعمت رمضان دارد. منظور از انتخاب این آیه، این است که از زاویه شکر نعمت وارد بحث رمضان شویم. خدای متعال میفرماید: ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شد، در آن هدایت و برکت است و موجب جدایی انداختن بین حق و باطل است و هرکس این ماه را دریافت باید روزه بگیرد. اما از آنجایی که اوامر خداوند برای نجات بنده ضروری است که اگر بنده از فرائض خدا بهره نگرفت، امر دین و آخرت وی ناقص میگردد. از طرفی دیگر، خداوندی که صاحب فضل و رحمت است و بندگان را در سختی و تنگنا قرار نمیدهد، برای مریض و مسافری که توان روزه را ندارند، اجازه خوردن را داد که این میشود آسانی دین اما برای آن که از فیض بزرگ فرض روزه رمضان بیبهره نماند، قضای آن را لازم گرداند. اینها برگرفته از آن است که خداوند ارادهی آسانی نسبت به بندگان دارد. خداوند هم امر را در حد توان بندگان قرار میدهد و هم راهکاری را بیان میکند که از فیض و فضل رمضان بیبهره نمانند. چرا خداوند فرمود: اگر مریض و مسافر بودید باید قضای آن را به جای آورید؟ چون تعداد ایام رمضان را کامل کنیم و الله متعال را به بزرگی یاد کنیم که چنین نعمت بزرگی را نصیب ما قرار داده است.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف گفت: امر مهمی که خداوند بر عهده بندگان قرار داده است، شکر نعمت است. شکر، ظاهر نمودن اثر نعمت الهی در قلب، به وسیلهی ایمان، در زبان با حمد و ثنای الله و در اعضا و جوارح به وسیلهی طاعت و عبادت است. کسی شکر نعمت الله را به جای آورده است که قلباً به خدا ایمان آورده است و قلبش لبریز از شکر نعمتهای خداوند است و این تصدیق قلب، موجب شود که زبان به حرکت بیاید و بگوید: الحمدلله و خدایا تو را چنان حمد و ثنا میگویم که سزاور جلال و عظمت تو است. بگوید: خدایا تو را در مقابل آن نعمتهای عظیمی که به بندهی ناچیز عنایت فرمودی، شکر میکنم. بنده زمانی شکر به جای آورده است که حمد و ثنای منعِم حقیقی که الله است را بگوید و نعمت را در طاعت خداوند قرار دهد. چشم انسان که نعمت بزرگی است را، در طاعت خداوند مانند: تلاوت قرآن، نگریستن به نشانههای قدرت خداوند، نگاه کردن به مواردی که در امور دینی و دنیایی مفید است و… قرار دهد.
وی ادامه داد: انسان مومن باید از مخالفت امر خداوند پرهیز کند. ناسپاسترین فرد، کافری است که یگانگی الله را انکار میکند و بعد از آن کسی است که بیپروا مرتکب گناهان کبیره میشود و فرائض خداوند را ترک میکند. در مقابل شکر، کفران وجود دارد. خداوند میفرماید: خبر بده کسانی را که نعمت خدا را به کفر و کفران تبدیل کردند و در نتیجه قوم خود را گرفتار هلاکت نمودند. شان نزول این آیه در مورد اهل مکه است و منظور از این نعمت، نعمت رسول الله (ص) است که خداوند این نعمت را به آنان عنایت فرمود و به جای اینکه ایمان بیاورند تکذیبش کردند. خداوند فرمود: اینان کسانی هستند که نعمت الله را به کفر و کفران بدل کردند و در نتیجه مردم خود را گرفتار جهنم و هلاکت نمودند. حکم این آیه تا روز قیامت عام است. تا روز قیامت، هر مردمی که نسبت به نعمت اسلام، نعمت نمازهای جمعه و پنچ وقت، نعمت رمضان، نعمت سنت پیامبر (ص)، نعمت قرآن، نعمت وجود علمای ربانی که گاهی بر خلاف میل خود و میل قدرتها از حق و مذهبشان دفاع میکنند، ناشکری نمایند، در تحت این آیه قرار میگیرند که نعمت خداوند را به کفران تبدیل کردند و اگر دست بر ندارند، مردم خود را هرچند که در منطقهای زندگی میکنند که صد در صد مسلمان میباشند، به جهنم میکشانند. مردمی که با این همه شکوه در نماز جمعه، نماز عید، علم و علماء و … یکی به طرف انکار خداوند و یکی به طرف بودائیت و یکی از انکار فرض نماز و انکار پیامبر (ص) و... سر در بیاورند، مصداق این آیه که نعمت خداوند را به کفر تبدیل کردند، قرار میگیرند.
مولوی مومن گفت: وقتی از جامعهی مسلمان، کسی تارک فرائض خدا شد و مرتکب کفر و انکار شد، روز قیامت حسرتش از یک کافر انگلیسی، آمریکایی و… بیشتر است. چون آن کافر، پدر و مادر و اطرافیانش که در آن کفر به سر میبردند، به جهنم میروند ولی سخت است که جوانی ببیند که برادر کوچکش که حافظ قرآن است وارد بهشت شود، پدر و مادرش وارد بهشت میشوند اما او را همراه ابوجهل و ابولهب وارد جهنم کردهاند. کسانی که به این مرحله رسیدهاند و چشم آنها از حق فرو بسته شده است، میشود که فکر کنند و به حق بیایند اما از این مهمتر آن است که کسانی که هنوز نعمت اسلام در آنها وجود دارد ولی مقداری در عمل ضعیف شدهاند یا مقداری گرفتار گناه و معصیت شدهاند، خصوصا والدین باید حواسشان باشد که اگر غفلت کنند، این ضعیفان اسیر شیطان میشوند.
وی گفت: خداوند در پایان بحث رمضان فرمود: (لعلکم تشکرون). شما تنها پول، شغل، اولاد و جایگاه دنیا را نعمت ندانید. اینها همه نعمتهای الهی است اما در نظر بگیرید که بالاترین نعمت، اسلام، ایمان، ماه رمضان، قرآن و پیامبر(ص) و… است. خداوند در روز قیامت دربارهی همهی نعمات از بندگان سوال میکند. وقتی پیامبر (ص) میفرمایند: از جرعهی آب سردی که مینوشید، از شما سوال میشود، از یک لحظه فراغتی که داشتید و چرا در راه دین مصرف نکردید سوال میشود، از نعمت سلامتی که داشتید سوال میشود، آیا از نعمت قرآن، سنت، از نماز باشکوه جمعه و دیگر نمازها، سوال نمیشود؟ اگر روغن توزیع شود، از یک لیتر آن چه کسی در میگذرد؟ آیا اگر بگویند تا ۲ ساعت بنزین توزیع میشود و تا ۲ روز دیگر بنزین نیست، چه کسی در خانه میماند؟ در مکانهای مقدس و مساجد، نعمت الله توزیع میشود، اینجا آمرزش گناهان و لقای الله توزیع میشود. در مورد این نعمتها سوال میشود.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف افزود: در مورد نمازهای تراویح سوال خواهد شد. کسی که علاقه به ورزش دارد باشگاهش ترک نمیشود، کسی که علاقه به تجارت دارد، تجارتش تعطیل نمیشود، ما نسبت به نعمت عظیم تراویح چگونه بیپروا هستیم؟ یک نکتهی مهم که برای بندگان الله مهم و ضروری است، خوشحال شدن به آمدن رمضان میباشد. آمدن رمضان را به یکدیگر تبریک بگوییم. کسانی که برای یک کاندیدای انتخاباتی تبلیغ میکنند، چقدر در نزد آن کاندید، محبوب میشوند؟ کسانی که بیایند از رمضان خدا استقبال و برایش تبلیغ کنند، نزد الله مقرب و محبوب الله میشوند. باید جنب و جوش رمضان را در جوانان، کودکان، بازاریان و… به وجود آورد که هم بیانگر عشق ما به اطاعت الله است، هم برای ما اجر و ثواب است و هم فرهنگسازی در بین ما میشود. اهل هر مذهب و دین حق یا باطل، به شعائر خود اهمیت میدهند. از مسیحیت جز روز یکشنبه به کلیسا رفتن و جشن کریسمس، چیزی دیگر باقی نمانده است اما همان کریسمس باطل را آنچنان باشکوه برگزار میکنند که متاسفانه بعضی از کشورهای اسلامی که از فرهنگ اصیل خود ناآگاه هستند، به وجد میآیند و همگامی با مسیحیت میکنند و جشن کریسمس میگیرند. چرا ما شور و هیجان در مورد دین خدا نداشته باشیم که این روستا از آن روستا، آن شهر از آن شهر و این مسجد از آن مسجد یاد بگیرد. هرکس برای اوامر دینی خدا، شور و شعف بیشتری ایجاد کند، در نزد الله پاداش بیشتری میگیرد.
وی خاطر نشان کرد: رسول خدا (ص) صحابه را قبل از آمدن رمضان، بشارت به رمضان میدادند و صحابه خوشحال میشدند و به یکدیگر تهنیت میگفتند و سلف صالح هم روش آنان همین بود و برای رمضان آماده میشدند. باید برای آمدن رمضان خوشحال شد. هرچند که به دلیل ضعف ایمان، روزهی رمضان یا تراویح برای کسی سنگینی کند اما در نظر بگیریم که یک کشاورز وقت برداشتش چگونه است، چقدر زحمت جلوی او وجود دارد اما او عشق دارد که محصول بیشتر باشد و او زحمت بیشتری برداشت کند. یک مریضی که مریضی لاعلاج دارد و پزشک به او از ۶ ماه پیش نوبت داده است و باید شخص پول زیادی را پرداخت کند، چقدر آن شخص روز شماری میکند و دعا میکند که خدایا تا آن موقع نمیرم که درمان شوم. ما غرق در مرض هستیم. امراضی مانند: زنا، شراب، بینمازی، دوری از مسجد، قطع رحم، نادیده گرفتن احترام والدین و… . درمان همهی اینها به دست الله است. به طرف رمضان خداوند روی آوریم، دستوراتش را اطاعت کنیم و از او درخواست کنیم، یقین کنیم که خداوند همهی مشکلات را حل خواهد کرد. با به جا آوردن رمضانی خوب، برای خودمان، اموات گذشته و نسل آینده خود، مفید باشیم.
مولوی مومن بیان کرد: رمضان، ماه کسب روحانیت و معنویت است. بندگان در این ماه بُعد روحی و معنوی خود را تقویت میکنند. خداوند برای انسان، جسم و روح قرار داده است. خداوند برای انسان بُعد حیوانی مانند: نیاز به خوردن، آشامیدن، غرایز جنسی و… و بُعد ملکوتی که به وسیله ایمان، ذکر الله، طاعت و عبادت، مناجات تقویت میشود، قرار داده است. رمضان، فرصتی برای تقویت بُعد ملکوتی، روحانی و معنوی انسانیت است. ۱۱ ماه در بُعد مادی و جسمانی خود غرق بودیم و هر کدام بهگونهای گرفتار نفسانیات شدیم اما حالا این فرصت را غنیمت بدانیم. خداوند سه فرصت را در رمضان قرار داده است که بندگان از شر همهی گناهان ۱۱ ماه گذشته خود خلاص شوند؛ فرصت اول_ بندگان حداقل فرضهای رمضان، روزه و نمازش را به طور مرتب به جای آورند. اگر کسی در رمضان نماز صبح نخواند، عذرش قبول نیست؛ زیرا در رمضان همه بیدار هستند و این حاضر نشدن یک غفلت است و پیش خدا عذری نداریم. باید در رمضان تمرین کنیم که بقیه سال آماده نماز شب و تهجد شویم. کسی که روزه رمضان را خالص برای رضایت الله بگیرد، تمام گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.
فرصت دوم_ کسی که قیام رمضان ( قیام روز رمضان که همان روزه است و قیام شب که نماز تراویح است) را برپا دارد گناهان گذشتهاش بخشیده میشود.
وی افزود: مشروعیت نماز تراویح از کجاست؟ رسول اکرم (ص) نماز تراویح را شروع کردند و صحابه هم به ایشان اقتدا کردند. بعد از چند شب که پیامبر (ص) با صحابه خواندند، همهی مردم آمدند و شلوغ شد. نبی اکرم (ص) که نبی رحمت هستند، از یک طرف نشان دادند که تراویح برای همه مشروع شده است و یک عبادت در رمضان است و از طرفی دیگر چون نبی رحمت هستند، اگر آن نماز تراویح را قطع نمیکردند، بر امت واجب میشد که نماز تراویح بخوانند و وقتی که واجب میشد، بر مریض، مسافر واجب بود که به جای آورد، مسافر هم باید به جای آورد و فردی که یک ماه رمضان افتاده بوده است، ۶۰۰ رکعت نماز بر گردنش میماند و در اینصورت پیامبر(ص) فرمودند: بروید و خودتان نماز بخوانید. یعنی تراویح را ترک نکردند. در زمان حضرت عمر فاروق (رض)، ایشان با توجه به اینکه دیدند پیامبر(ص) تراویح را شروع کردند و به خاطر یک علت آن را از جماعت قطع کردند (نه اصل آن را) و حال این علت برطرف شده است، دستور دادند که مردم پشت سر حضرت ابی بن کعب (رض) که قاریترین صحابه بود، نماز تراویح را باجماعت بخوانند و همهی صحابه این را تایید کردند و در زمان حضرت عثمان (رض)، حضرت علی (رض) و اجماع همهی اهل سنت در طول تاریخ و در تمام نقاط اسلامی، با بیست رکعت اقامه میشود و تمام بزرگان دین، در طول تاریخ، امری را که مشروع نشده است را برپا نداشتهاند ولی نماز تراویح را اقامه کردهاند.
وقتی که عالم هم هستیم، تا زمانی که در قضیه کاملا مطمئن نباشیم، نظر در مورد دین ندهیم
مدرس حوزه علمیه احناف خواف خاطر نشان کرد: یکی از مسائلی که شیطان امروزه ما را وسوسه میکند، این است که برخی از افراد به خود اجازه میدهند که در باب دین از نزد خود نظر دهند. مثلا یک مرتبه شخصی بگوید: آدم یکبار برای خدا سجده نکند ولی فرد خیری باشد، جایش بهشت است و اشکالی ندارد. با چه جرأتی این را میگویید؟اسلام دین جامع و کامل است. اسلام نمیگوید تنها نماز بخوانید و تنها هم نمیگوید خدمتگذاری. اسلام میگوید: اول ارتباط با الله و بعد نفع رسانی به مخلوقات الله. وقتی ما روایت داریم که جریحترین مردم بر آتش جهنم، کسانی هستند که در فتوا دادن جریحتر باشند، چگونه کسانی که یک کتاب فقهی هم نخواندهاند و فقط به خاطر میل نفس خود سخن میگویند، جرأت میکنند فتوا دهند؟ در حالی که این فتواها کمر بزرگترین مفتیها را خم کرده است و هریک به دیگری واگذار میکنند. مثلا کسی بگوید: نماز نخواندی مشکلی ندارد یا شرابی را که خدا در قرآن آن را نجس اعلام کرده است، نجس نمیدانند. اینها با این کار حکم کفر خود را میدهند. سعی کنیم حتی وقتی که عالم هم هستیم، تا زمانی که در قضیه کاملا مطمئن نباشیم، نظر در مورد دین ندهیم.