به گزارش پایگاه اطلاع رسانی احناف خواف، مولوی گل محمد منصوری در مراسم نماز جمعه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۱ اهلسنت این شهر، با تلاوت آیات (وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ) و (وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم) به ایراد سخن پرداخت.
مدرس حوزهی علمیه احناف خواف بیان کرد: در ابتدای بعثت رسول گرامی اسلام(ص)، سه گروه مخالف در برابر پیامبر(ص) قرار داشتند. یک گروه در مکه مکرمه، که مشرکین بودند و مبارزهی عجیب و سختی در برابر مومنین داشتند. پیامبر (ص) ۱۳ سال تلاش کرد تا اینکه بخش بزرگی از مشرکین مسلمان شدند. پیامبر(ص) بعد از ۱۳ سال به مدینه منوره تشریف آوردند و دو گروه علیه ایشان قیام کردند. گروه اول منافقین و گروه دوم اهل کتاب یا همان یهود و نصاری بودند. منافقین، ضربههای مهلکی یکی پس از دیگری بر پیکر نو پای نهال اسلام وارد کردند. به ویژه ضربات محکمی بر پیامبر (ص) وارد نمودند. آنها تا جایی قدم جلو گذاشتند که تهمت به زوجهی حضرت رسول اکرم (ص) زدند و برائت حضرت عایشه(رض) از آسمان نازل شد. اما موضوعی که امروزه مطرح است، دشمنی اهل کتاب با امت اسلامی میباشد.
وی ادامه داد: خدای متعال به ما مسلمانان هشدار میدهد، همانطور که به پیامبر خود هشدار داد. برای پیامبر(ص) اعلام کرد (ای پیامبر(ص)، اهل کتاب دوست دارند که تو را از دین، توحید و ایمان برگردانند و علت آن حسدی است که نسبت به تو دارند و این حسد بر اثر بیاطلاعی نیست و بر اثر این است که حقیقت بر آنها آشکار شده است). در جایی دیگر خداوند متعال میفرماید:(ای پیامبر(ص)! هرگز از تو یهود و نصاری راضی نمیشوند تا زمانی که دین و عقیده آنان را قبول کنی). در جایی دیگر خداوند متعال در قرآن میفرماید: (ای پیامبر(ص)! آنان تمنا دارند که تو در دین عقبنشینی و نرمش داشته باشی تا آنان به سوی تو گرایش داشته باشند.) به همین دلیل وقتی که این آیات قرآن را تلاوت میکنیم، باید مواظب باشیم، زیرا؛ دشمنان اسلام، حیلههای زیادی را علیه مسلمین و جوانان و نوجوانان مسلمان، تدارک دیدهاند.
مدرس حوزهی علمیه احناف خواف افزود: این مسائل میطلبد که والدین، فرزندان و نونهالان خود را از نقشههای شوم یهود و نصاری آگاه کنند و بگویند که آنها چه خوابی را برای نسل جوان ما دیدهاند. دشمن برای ضربه زدن بر وحدت و پیکر امت اسلام، تمام امکانات خود را بسیج کرده است و دو ضربهی محکم را بر امت اسلامی وارد میکند. یکی ضربهی مهلکی است که تا به حال جواب داده است و کوشش میکند غیرت و شجاعت را از نسل جوان و نوجوان بگیرد. دشمن تلاش میکند برای از بین بردن شجاعت و غیرت دینی چند نقشه را پیاده کند. اول، اشاعهی فحشاء و بیبند و باری به نام آزادی است. دشمن با این کار نطام خانواده را هدف قرار داده است و با این کار میخواهد خانواده را بیبنیان کند. دوم، ترویج اعتیاد و پخش موادمخدر که خیلی از کشورها هم ضرر آن را دیدهاند. اگر عواقب شوم آن را در نظر بگیریم، یک جوان مسلمان قبل از آلوده شدن به مواد، غیرت و شجاعت زیادی داشته است اما بر اثر ارتباط با دوستان ناباب و اعتیاد، تمام اینها از بین رفته است و بعد از اعتیاد میبیند که دیگر خبری از خانواده و فرزندان و پدر و مادر نیست و دیگر توجه به اجتماع و دین ندارد و خوار و ذلیل شده است. انسان سعادتمند کسی است که از سرنوشت بد دیگران تجربه حاصل کند و اسیر دامی که دشمن برای او پهن کرده است، نشود.
مولوی منصوری خاطر نشان کرد: ۲۰۰ شبکه ماهوارهای فارسی در اختیار کسانی است که میخواهند به دین ضربه وارد کنند. این شبکهها تبلیغات سوء میکنند تا اینکه نسل جوان ما را از بین ببرند. اگر تاریخ را ورق بزنیم میبینم که آنها با امت اسلامی چه کردهاند. آنها در خلیج بالکان چه جنایاتی انجام دادند؟ در اسپانیا چه کردند؟ علت چه بود؟ علتش همان فحشاء و بیبند و باری به نام آزادی بود. یا این که فرانسه در الجزایر چه کرد؟ آنها نسل جوان را با دین بیگانه کردند. یکی دیگر از نقشههای بد آنان برای از بین بردن غیرت این است که مردم را نسبت به مفاهیم دین و اهل علم و علمای تراز اول و رسول اکرم(ص) بدگمان میکنند و این نقشه هم بسیار موثر واقع شده است. درست است که اینترنت و فضای مجازی دنیا را به هم مرتبط کرده است و مزایایی دارد اما تبعات بسیار خطرناک و فاسدی هم دارد. خیلی از والدین هم شکایت میکنند که فرزندان ما ساعتها مشغول گوشی همراه هستند و وارد شبکههای مختلف میشوند و از همه چیز فراموش میکنند. اگر این فرزند ما تغذیهی صحیح اسلامی از لحاظ اعتقادی و تفکرات دینی داده نشود، چه مصیبتی به بار خواهد آمد؟ این فرزند دچار افت تحصیلی میشود و شخصی تنبل و بیکار بار میآید.
وی ادامه داد: به اعتراف دشمنان دین و غربیها که خودشان میگویند: ما باید با اسلحهای به سراغ امت اسلامی برویم که قدرت مقابله با ما را نداشته باشند و کم هزینه هم باشد. نقشهی بعدی آنان ایجاد شبهه در مفاهیم دینی و اعتقادی است. وقتی آنها غیرت را با برنامههای مختلف گرفتند و شک و شبهه ایجاد کردند، آن وقت همه چیز ما را گرفتهاند در حالی که ما و جوانان و نوجوانان ما آنقدر غافلیم که به راحتی اسیر دام آنها میشویم و حال آنکه خود غرب از این کار خسته شده است و از این بیدینی و ناباوری به خدا، به فریاد آمده است. آنها همهی امکانات را دارند اما آمار خودکشی در کشورهای آنها بیداد میکند. سوئد که به بهشت دنیا آن را تعبیر میکنند، آمار خودکشیهای آن غوغا کرده است. خریدار و مشتری بیدینی در جامعهی اسلامی جوانان و نوجوانان ما شدهاند و پدران و مادران غفلت میورزند. گاهی اوقات دشمن، اسلام را دین شمشیر معرفی میکند و میگویند: مسلمانان با زور و شمشیر وارد ایران شدهاند. اسلام به زور شمشیر نیامده است. گارد محافظ حکومت آن دوران ایران که مشتمل بر ۴ هزار سرباز بود، پناهندهی ارتش اسلام شدند و در کنار ارتش اسلام علیه حکومت خود جنگیدند و وقتی از آنها سوال شد که چرا چنین میکنید؟ گفتند: حکومت ما بسیار ظالم است و حق ما را ضایع میکند. اسلام دین زور و شمشیر نیست و وقتی میخواهد وارد منطقهای شود، آخرین مرحلهی آن جهاد است.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف افزود: هدف غرب از این کارها چیست؟ سبک زندگی غربی با امورات دینی در تضاد است. آنها میخواهند تمام سرمایهی سرزمینهای اسلامی را در کنترل خود در آورند و بزرگترین مشکل در مقابل آنها اسلام است. اگر آنها بخواهند به چپاول خود ادامه دهند، اسلام مانع آنها میشود به همین دلیل، چون در میدان نظامی شکست خوردهاند، میخواهند حیلههای خود را بر نظام اسلامی تحمیل کنند و غیرت و شجاعت جوانان را بگیرند و بدبینی نسبت به مفاهیم دینی به وجود آورند. گاهی اوقات برخی از جوانان سوال میکنند که اصلا خدایی وجود دارد؟ جالب است که خداجویی در فطرت بشریت وجود داشته و هست. در جنگلهای آمازون که افرادی به اصطلاح نیمه وحشی وجود دارند، خود آنها معتقد به یک نوع خدایی هستند. حتی کسانی که ناباور به وجود خدا هستند، در لحظات آخر اعتراف میکنند که یک وجودی هست که ما را به وجود آورده است. هیچ معلولی در دنیا بدون علت نیست و این نظام دنیایی به این قشنگی و نظم، یک مدیر و مدبری دارد.
مولوی منصوری گفت: وظیفهی ما مسلمانان در برابر این مشکلات چیست؟ قرآن به ما هشدار داده است که دشمن با برنامه جلو میآید و شما هم با برنامه در جلوی دشمن حاضر شوید. خداوند در قرآن میفرماید: به سمت دشمن تمایل و گرایش نداشته باشید که اگر گرایش پیدا کردید، خداوند شما را به عذاب خود گرفتار میکند. بنابراین قرآن نقشههای آنها را با توصیههای خود خنثی کرده است. اگر اروپاییان به مبارزه با دین پرداختند و دین را دشمن مردم معرفی کردند، حق داشتند. بزرگان آنها، برای مردم خدایی را معرفی میکنند که برای نجات بشر دستور به خود کشی میدهد، خدای فانی را برای بشر معرفی میکنند، خدایی را معرفی میکنند که با علم مخالفت میکند و با نیوتن و گالیله و دیگر دانشمدان به دشمنی میپردازد. اما اسلام چنین مکتبی ندارد. آیات اولیه قرآن که بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) را دعوت به مطالعه، تدبر و فراگیری علم کرد. آیاتی در قرآن داریم که به قلم و عظمت آن قسم میخورد. پس قرآن و اسلام به پیروان خود سفارش به علم میکنند و به آنها سفارش میکنند که از تکنولوژی و اختراعات جدید عقب نمانند. تا زمانی که مسلمانان یکه تاز علم بودند، اروپاییان عقب بودند ولی وقتی ما عقب رفتیم، اروپاییان نقش اول را در علم بازی کردند.
وی ادامه داد: قرآن به ما توصیه میکند که در برابر دشمن آمادگی کامل داشته باشید. این آمادگی، آمادگی جسمی را هم شامل میشود و پیامبر (ص) فرموند: مومن قوی بهتر از مومن ضعیف است. قرآن میفرماید: آیا کسانی که اهل علم و دانش هستند با نادانان برابرند؟ جوانان و نوجوانان عزیز! قبل از اینکه خوراک و تغدیهی فکری از غرب که دشمن شما هست بگیرید، مطالعهی قرآنی خود را بالا ببرید. در تمام دنیا از سن شش یا هفت سالگی کودکان را برای آموزش میبرند، زیرا؛ در این سن هرچه به کودک یاد داد شود شود، در ذهن و قلب او حک میشود ولی وقتی که بزرگ شد دیگر ظرفیت و پذیرش اینها را ندارد. اگر ما میخواهیم نجات پیدا کنیم به آموزههای دینی توجه بیشتری کنیم و کودکان خود را از بچگی آموزش دهیم.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف افزود: ببیند دشمن چقدر بیدار است. دشمن در قرن ۲۱ بیدار شده است. آنها دیدند که نیروی جوان و نوجوان امت اسلامی بسیار پر جوش و خروش هستند و نیروی جوان امت اسلام یک انرژی دارند که اگر آن انرژی در راه درست استفاده نشود، در راه نادرست استفاده میشود. دشمن برای تسلط بر شرق دنیا، نیروی جوان مسلمان را به طرف داعش برد و اسلام را دین افراط معرفی کرد. تعداد زیادی از جوانان افراطی به دست خودشان کشته شدند و اختلافات داخلی به وجود آمد و دشمن تا حدودی احساس آرامش کرد. اگر اولیاء و مربیان، فرزندان و دانشآموزان خود را تربیت صحیح نکنند، فرزندان و دانشآموزان از دستشان خواهند رفت. نمونهاش را در افغانستان دیدیم. نوجوانان ۶ یا ۷ ساله افغانی را به شوروی بردند و آموزش خدا ناباوری دادند. بعد از مدتی که برگشتند و منکر خدا شدند گفتند که: خودمان باید با خواهر خود ازدواج کنیم. البته مردم افغانستان غیرتمند بودند و در برابر آنان موضع گرفتند و آنها را از بین بردند. آیا ما چنین شجاعتی داریم؟ قبل از اینکه فرزندان ما تفکرات بیدینی و غربی بگیرند، ما فرزندان خود را آموزش دینی بدهیم.
مولوی منصوری تصریح کرد: پدری که گوشی چند میلیونی و بهترین موتور و ماشین را در اختیار او قرار میدهد، وقتی که نوبت پرداخت ۱۰۰ هزار تومان به مکتبدار میشود، کوتاهی میکند. شما چگونه انتظار دارید که فرزند شما خوب باشد. پدران از فرزندان خود شکایت میکنند که فرزند ما نماز نمیخواند و… . پدر عزیز! شما دیر دست به کار شدهاید و زمانی که باید آموزش میدادید، این کار را نکردهاید و حالا که بزرگ شده است، حرف تو را نمیفهمد. به قول شیخ ضیایی(رح)، هر فرزند در زندگی سه مرحله دارد: تا سن ۷ سالگی استاد او پدر و مادر هستند. اگر در این دوران به فرزند آموزش صحیح داده نشود، ضرر خواهند کرد. در ۷ سال دوم استاد فرزند، معلم خواهد بود و اگر معلم او دیندار نباشد، خیلی خطرناک خواهد بود. در مرحله سوم که از ۱۴ به بالا میباشد، فرزند انسان، مشاور او خواهد بود و اگر تربیت درست نشده باشد، علاوه بر اینکه مشاور نیست، میتواند بسیار خطرناک باشد.
وی افزود: خداوند متعال میفرماید: شما مومنان در همه موارد از همه برتر هستید. ببینیم ایمان ما چگونه است؟ اگر ایمان ما آنقدر ضعیف باشد که جلوی دروغ ما را نگرفت، در این هنگام از دیگران برتری نداریم. ما در مسائل اختلافات، قسم ناحق میخوریم، پرونده سازی میکنیم، حق خواهر و برادر را در ارث اداء نمیکنیم، این چه ایمانی است؟ مغازهدار مسلمان کی ایمان او محک میخورد، وقتی که به مغازهاش مشتری میآید، انصاف را رعایت کند. گاهی اوقات جنسی در بازار کم یاب میشود و برخی از کاسبان آن را احتکار میکنند، این چه ایمانی است؟ با این کار مورد غضب خدا قرار میگیرند. محتکیرن از این بترسند که فردای قیامت نداء داده شود که جنایتکاران جدا شوند. مردم احتیاج به فلان کالا و غذا داشتند و تو گران فروختی و یا احتکار کردی. بنابراین در همه جا ایمان خود را امتحان کنیم. گاهی اوقات در مجالس عروسی کارهای خلاف زیادی صورت میگیرد و وقتی از صاحب مجلس سوال میشود که چرا این کار را میکنی، میگوید: یک مرتبه میخواهیم پسر خود را داماد کنیم یا دختر خود را عروس کنیم. خب در همین جا است که ایمان تو محک میخورد و آزمایش میشود.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف ادامه داد: صاحبان تالار دقت کنند، اماکن نباید ما را کنترل کند، ایمان ما باید جلوی ما را بگیرد که کار خلاف شرع نکنیم. قبلا شنیده شد که در محفلی زنان و مردان با هم در مجلسی بودند و شاید صاحبان مجلس هم در جریان نبودهاند اما دین داران باید جلوی چنین کارهایی را بگیرند. این جریانات آهسته آهسته نفوذ پیدا میکند و فضای دینی شهر ما را غیر دینی میکند. سفر زن بدون محرم درست نیست که گاهی حرکتهای دسته جمعی زنان را میبینیم که به جاهای دور میروند، آیا این شرعی است؟ خدای متعال از ما سوال خواهد کرد. علت هلاکت قومهای قبلی چه بود؟ پبامبر(ص) به ما دستور میدهد که اگر کسی منکری را میبیند، با دست خود جلوی آن را بگیرد، اگر قدرت مقابله با دست نداشت با زبان امر به معروف کند و اگر قدرت آن را هم نداشت، در دل خود از آن اظهار تنفر کن و این کمترین درجهی ایمان است. حال در مقابل خلافهایی که انجام میشود، ایمان ما تا چه اندازه موضع میگیرد؟ آیا ایمان ما، ما را وادار میکند که در صف خلافکاران باشیم؟ اگر ما چنین باشیم سرنوشت خود را بد بدانیم. پیامبر(ص) میفرمایند: هرگاه گناهی در جامعهای عام شود، عذاب عمومی به سراغ آنان خواهد آمد. این کرونا، زلزلهها و خشکسالی یک تلنگر الهی است. اگر در زمان پیامبر(ص) حادثهای اتفاق میافتاد، پیامبر(ص) به سراغ نماز میرفتند و استغفار میکردند. حال ما با استغفار چگونه هستیم؟ چقدر امر به معروف و نهی از منکر کردیم؟ فرزند خود چقدر تشویق به دعوت و تبلیغ کردیم؟
مولوی منصوری در پایان سرگذشت قومهایی را که خداوند هلاک کرده است و در قرآن آمده را بیان کرد و گفت: خداوند متعال میفرماید: (ای پیامبر(ص)! آیا ندیدی خداوند با قوم عاد چه کرد؟ آنها قدهای بلندی داشتند. قدهایی داشتند که در هیچ نقطهای از کرهی خاکی مانند آنها آفریده نشده بود.) در جایی دیگر خداوند میفرماید: (ای پیامبر(ص)! به قوم ثمود نگاه کن که کوهها را تراشیده بودند) (به فرعون، صاحب میخها نگاه کن) فرعون قدرت اطلاعاتش بسیار بالا بود و به محض اطلاع از این که کسی پسر به دنیا آورده است، بلافاصله آن پسر را میکشت. (اما این افراد چون در برابر انبیاء زمان خود قرار گرفتند و فتنه به پا کردند و توحید را نپذیرفتند و فساد را زیاد کردند، خداوند به آنان مهلت داد تا برگردند اما آنان برنگشتند و خداوند انواع و اقسام عذاب را بر آنان نازل کرد چون خداوند کار آنها را دنبال میکند.) اگر ما هم نافرمانی کنیم، عاقبت ما همین خواهد شد.