مولوی ابراهیم باهیئت در مراسم نماز جمعه خواف:
- ملاک برتری و شرافت امت اسلامی بر سایر امتها، انجام امر به معروف و نهی از منکر است.
- به اعتقاد اهل سنت و جماعت، حضرت فاطمه زهرا(رض) به مرگ طبیعی وفات کردهاند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی احناف خواف، مولوی ابراهیم باهیئت – مدرس حوزه علمیه احناف خواف – در مراسم نماز جمعه (۱۷ دیماه ۱۴۰۰) اهل سنت شهر خواف، با تلاوت آیه (كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ) به ایراد سخن پرداخت.
ایشان در آغاز سخن پیرامون امر به معروف و نهی از منکر بیان کرد: علما در مورد این وظیفهی بسیار مهم مینویسند: ملاک برتری و شرافت امت اسلامی بر سایر امتها، انجام امر به معروف و نهی از منکر است. علما مینویسند: وجود امر به معروف و نهی از منکر، از مواردی است که هیچ مسلمان آگاهی، آن را انکار نمیکند. امر به معروف و نهی از منکر از کارهای مهم همهی انبیای الهی بوده است. علت نابودی و هلاکت جوامع، ترک این وظیفهی بسیار مهم است. امر به معروف و نهی از منکر، از حقوق متقابل مسلمانان است و همهی افراد جامعه در مقابل یکدیگر مسئولیت دارند. همهی ما نیاز به تذکر داریم. هرکس در هر مقام علمی و تقوا و پرهیزگاری، در هر شغل، حرفه و مسئولیتی که انجام وظیفه میکند، احتمال لغزش و خطا در او میباشد؛ بنابراین وقتی مسلمانان در قبال یکدیگر احساس مسئولیت کنند، به یکدیگر یادآوری میکنند و این یادآوری باعث میشود که انسان مسلمان و حتی ضعیفالایمان به تفکر بیفتد و نهایتا، حتی اگر کبر و غرورِ او اجازه ندهد که سر تسلیم فرود آورد، لحظاتی و مدتی بعد متوجه میشود که راه را اشتباه رفته و برادر دینی به او یادآور شده است.
یکی از مفسران قرآن میگوید: امر به معروف و نهی از منکر، اصل بسیار مهمی در اسلام است که نظام اسلامی با آن کامل میشود. یعنی اگر این اصل نادیده گرفته شود و به آن توجه نشود، نظام اسلامی پایدار نخواهد ماند و از هم خواهد پاشید و مسلمانان به انحطاط خواهند رفت. از اینرو، انسان پی به مهمبودن این اصل اسلامی میبرد. اگر من و شما کوتاهی داریم بپذیریم و قبول کنیم که به این امر الهی توجه نکردهایم.
مولوی باهیئت خاطرنشان کرد: این وظیفه بزرگ را خداوند اول به خود منصوب میکند. خیلی عجیب است؛ گاها به فکر من و شما میآید که این وظیفه آیا مستحب است، فرض کفایی، واجب است و یا ….. ولی عزیزان به کلام خداوند متعال دقت کنیم که خداوند میفرماید: (ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي) خداوند متعال امر به معروف میکند، امر به عدالت و احسان میکند، امر به این میکند که انسانها و مسلمانان فکر خویشان نزدیک خود باشند و آنان را دریابند، اگر نیاز به کمک دارند به آنها کمک کنند. ( و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی) خدای عالم، نهی از فحشا، ظلم، تجاوز و منکر میکند. خدای متعال در جایی دیگر کسانی را که در این کره خاکی از قدرتی برخوردارند، کسانی که توان و نیرویی دارند، کسانی که بر یک منطقه و یک جامعه تسلط دارند و یا مسئولیتی به آنها سپرده شده از جانب امت و ملت، آنها را خدای متعال اینگونه تعریف میکند: (الذین ان مکنّاهم فی الارض) انسانهای نیک و صالح کسانی هستند که اگر ما به آنها در این کره خاکی قدرت بدهیم (اقاموا الصلوه و اتوا الزکاة) نماز را اقامه میکنند، زکات را پرداخت میکنند، (وامروا بالمعروف و نهوا عن منکر) انسانهای صالح و مسئولیتپذیر، انسانهایی که لطف خدا متوجه آنها شده است، امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
در جایی دیگر خداوند متعال میفرماید: باید از میان شما گروههایی باشند که مردم را به خیر و خوبیها دعوت کنند و از منکر نهی کنند. باید گروههایی باشند که امر به معروف کنند، اگر نباشند، انسانها سست میشوند و قدرتشان را از دست میدهند و دشمنان به آنها چشم طمع میاندوزند و به فکر نابودی آنان و نسل جوان و نوجوانانشان خواهند افتاد. چارهای نیست عزیزان، در هر کشور و منطقهای باید چنین انسانهایی باشند. کسانی که امر به معروف میکنند با خود میگویند: امروز اگر منکر دامن برادر و خواهر دینی مرا بگیرد، فردا دامن من را خواهد گرفت و به خود میلرزند و با خود فکر میکنند که اگر جوان و نوجوانِ اقوام و خویشان و همسایهی ما به فساد کشانده شوند، فردا، آن فساد دامن فرزندان ما را هم خواهد گرفت و از این جهت به فکر میافتند و تلاش میکنند و اگر نیتشان خیر باشد خداوند هم آنها را یاری خواهد کرد. هرکس در راه خدا قدم بردارد و با نیت خالصانه به فکر امت اسلامی باشد و کاری را برای خدا انجام دهد، قطعا و یقینا خداوند او را یاری میکند.
وی افزود: خدای عالم بر تکتک اقوال، رفتار و کردار ما نظاره دارد و به موقع یا به کمک ما میآید و یا اگر العیاذ بالله ما گمراه باشیم، ما را به حال خودمان رها میکند که بیچاره خواهیم شد. انسانهای امروزی متاسفانه منکرات را میبینند و راحت از کنارش میگذرند و راحت دلیل میآورند. بعد به آنها گفته میشود: ای برادر! فلانی منکری را انجام داده است، چرا چیزی نگفتید؟ میگوید: به ما چه ربطی دارد. او برادر و پدر دارد، او را تربیت کنند. عزیزان، اگر اینگونه افکاری داشته باشیم باید منتظر عذاب الهی باشیم. خدای متعال در جایی دیگر از قرآن میفرماید: کسانی را که نهی از بدی کردند آنها را نجات دادیم و کسانی که ظلم و تجاوز کردند و یا نهی از منکر نکردند، آنها را به عذاب سختی گرفتار کردیم.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف تاکید کرد: یک آیه از قرآن برای مسلمان کافی است که وظیفهی خود را بشناسد. بعضی از علما با تجربیاتی که داشتهاند دلایلی عقلی در مورد منکر مطرح کردهاند که اگر جلوی منکر گرفته نشود، بدبختی به بار خواهد آورد. اگر جلوی منکر گرفته نشود، انسانها مبتلا میشوند. این عالم بزرگوار در کتاب خود مینویسد: انسان در حصار چندین دشمن قرار دارد: ۱- نفس اماره به سوء، ۲- هواهای نفسانی، ۳- شیطان که مرتب او را وسوسه میکند و او را از راه حق و مستقیم منحرف میکند. این عالم مینویسد: وقتی یک انسان چنین وضعیتی دارد و به این اندازه ضعیف است و دشمنان مرتب بر او تسلط دارند، هر لحظه ممکن است منحرف شود و هر گناهی از نوع کبیره مرتکب شود و این طبیعی است. تعجب نکنید وقتی گفته میشود: یک فردی با تحصیلات عالی گمراه شد. آنجا یک خلأ وجود داشته است و خلأ فقط همین قسمت است که امر به معروف و نهی از منکر در میانشان نبوده و شیطان و نفس و هواهای نفسانی کار خود را کردهاند. و در جملهی دیگر تشبیهی میکند و میگوید: منکر دقیقا به منزلهی مرضی مسری است؛ یک فردی وقتی به یک مرض مسری آلوده میشود و به فکر درمانش بر نیاید، فردا اعلان میشود که چندین فرد دیگر هم مبتلا شدهاند. مثل این ویروسی که مردم را درگیر کرده و اعلان میشود که در فلان کشور شناسایی شد و فردای آن روز اعلان میشود که در پنجاه کشور دیگر مشاهده شد. این عالم مینویسد: منکر دقیقا همینطور است. وقتی منکر در یک جامعه و یک خانواده از یک فرد، ظاهر و نمایان شد و جلوی آن را نگرفتند، شک نکنید که دامن جوانان و نوجوانان و اقشار مختلف مردم را هم خواهد گرفت.
ایشان گفت: گاهی منکرهایی به گوش میرسد که انسان حیران میماند. گاهی خبر میرسد که یک کاری که تا به حال نبوده، در یک عروسی اتفاق افتاد. خب جلوی این منکر باید گرفته شود. مردم چه کار میکنند؟! بزرگان، فرهنگیان، علما و مربیان ورود پیدا کنند. خبر میرسد که در یک شهر مذهبی، کلاس موسیقی برای دختران جوان برگزار میشود. این را انسان به چه نحوی تحمل کند. موسیقی که خودش جای بحث دارد و در مورد حرمتش، آیات و روایات وجود دارد، حال در یک شهر مذهبی کلاس آن برگزار میشود و ۴۰ یا ۵۰ دختر در سنین ۱۵ تا ۱۷ سال در آنجا جمع میشوند و مربی مردی دارند که به آنها آموزش میدهد. این چه منکری است که اتفاق افتاده است؟! وقتی جلوی منکری را انسان نگیرد، از این بدتر هم میشود. این عالم میفرماید: منکر به منزلهی آن زبالههایی است که وقتی انسان در خانهای غذا میخورد، آن زبالهها در گوشهی خانه قرار دارند و اگر فردا و روزهای بعد هم چنین باشد و زبالهها را از بین نبرد، بعد از یک هفته که بگذرد، خانه متعفن میگردد و به درد سکونت نمیخورد.
این عالم مینویسد: منکر وقتی در یک جامعه ایجاد شد و جلوی آن گرفته نشد، آن جامعه به جایی میرسد که صلاحیت سکونت برای انسان مسلمان را نخواهد داشت.
وی خاطر نشان کرد: چند راهکار را اشاره میکنم و از همهی عزیزان میخواهم که اگر راهکاری برای اصلاح جامعه به فکر آنان رسید، آن را یادداشت کنند که فراموش نشود. به چند راهکار اشاره میکنم: ١- با جماعتهای تبلیغ همکاری کنیم و در جماعتهای تبلیغ تشکیل شویم. فکر نکنم که یک عالم و دانشمند و فرد آگاهی، به این نتیجه نرسیده باشد که تشکیل شدن در جماعت و تبلیغ بسیار مفید و موثر است. انسان سه روز کمتر یا بیشتر تشکیل میشود و در مسجد خدا اعتکاف میکند و بیشتر اوقات وضو دارد و ذکر میکند، پنج وقت نماز را با جماعت اداء میکند و تکبیر اولی را انجام میدهد، این چقدر بافضیلت است. زندگی گاهی با یک تشکیل شدن در راه خدا متحول میشود. ۲- به فرهنگیان عزیز بازنشسته که در صفها حضور دارند و دلسوز هستند و در جهت اصلاح جامعه احساسی دارند که انسان را متحیر میکند، پیشنهادی دارم که مراقب شاگردان خود باشید.
فرهنگیان بازنشسته که به سنین ۶۰ یا ۷۰ رسیدهاند و به عنوان سرمایههای این شهر اسلامی زندگی میکنند، یقینا بدانند که اگر شاگردان شما دکتر، مهندس، معلم و یا هر شغل دیگری که داشته باشند، احترام شما را میگیرند و به حرف شما توجه میکنند؛ چون شما آنها را به ثمر رساندهاید، بروید و شاگردانی را که مسئولیتی دارند، نصیحت کنید. آن شاگرد هر مسئولیتی که داشته باشد باز هم شاگرد شماست و اگر نصیحت شما را نپذیرد، آن شخص بیادب است و بعید میدانم یک دکتر و مهندس و معلم نسبت به استادش بیادب باشد. بروید در ادارات و آنها را نصیحت کنید.
مولوی باهیئت در بخش دیگر سخنان خویش در زمینه وفات حضرت فاطمه زهرا(رض) تصریح کرد: این روزها بحث شهادت حضرت فاطمه(رض) زیاد مطرح میشود. به اعتقاد اهل سنت و جماعت، حضرت فاطمه زهرا(رض) به مرگ طبیعی وفات کردهاند و شهید نشدهاند. ما اهل تقیه نیستیم. مقام حضرت فاطمه زهرا(رض) خیلی بالا است. در یک روایت پیامبر اکرم(ص) در مورد ایشان فرمودند: (سیدة النساء اهل الجنه.) حضرت فاطمه(رض) سردار زنان بهشتیاند. مقام حضرت فاطمه(رض) از شهدا بالاتر است و در ردیف صدیقین قرار دارند. ما اهل سنت تاکید بر این داریم که ایشان به شهادت نرسیدهاند.
ایشان افزود: عزیزی میگفت: اگر بگوییم شهید شدهاند چه اشکالی دارد؟ بنده به او عرض کردم که اشکال اول این است که شهادت ایشان کذب است و دروغ، گناه محسوب میشود. دوم اینکه بالفرض این دروغ را بپذیریم و بگوییم شهید شدهاند، آنگاه جوان تحصیلکرده سوال میکند، چه کسی ایشان را به شهادت رسانده است؟ ما به این جوان چه جوابی بدهیم؟ در رسانهها میشنویم و گاهی از برخی از سخنوران و مداحان شنیده شده است که حضرت عمر(رض) قاتل حضرت فاطمه(رض) بودهاند. با چه جرأتی این جمله را بر زبان بیاوریم؟! حضرت عمر(رض) خلیفه رسول خدا(ص) که عدل او جهان را پر کرده است و تمام فتوحاتی که در مناطق مختلف اتفاق افتاده در دوران خلافت ایشان بوده است و بخشی هم در دوران خلافت حضرت عثمان(رض) اتفاق افتاده است.
حضرت عمری که بعدها داماد حضرت فاطمه(رض) شد.
وی تاکید کرد: اگر خدایی نخواسته شهادت را بپذیریم و گمان کنیم – نه اینکه ادعا کنیم – که حضرت عمر(رض) قاتل حضرت فاطمه(رض) بوده است، بالاترین توهین را به حضرت عمر(رض) کردهایم و بالاتر از این توهین، به حضرت علی(رض) توهین کردهایم. حضرت علی(رض) چرا از ناموس خود دفاع نکردهاند؟! شاید بگوییم آنجا قدرتی نداشتند، ولی چرا زمانی که به قدرت رسیدند چیزی مطرح نکردند؟! چرا ام کلثوم دختر فاطمه زهرا(رض) را به نکاح حضرت عمر(رض) در آوردند؟! برادران! این سوالات و مطالب وجود دارد که اهل سنت و جماعت هیچگاه نگفتهاند که حضرت فاطمه(رض) شهید شدهاند. بحث شهادت تقریبا از ۲۵ سال قبل در تقویم جمهوری اسلامی به ثبت رسید و قبل از آن بحث وفات بوده است.