ایشان به دوران جوانی اشاره کردند و علم اندوزي، تفکر، ايمان و عمل مثبت را بهترین راه برای موفقیت جوانان و نوجوانان دانستند.
در این زمینه به زندگانی حضرت عثمان(رضی الله عنه) اشاره نموده و آن را الگویی برای جوانان، نوجوانان و سیاستمداران بر شمردند.
زندگی نامهی حضرت عثمان رضی الله عنه
حضرت عثمان(رض) هم از جهت پدر و هم از طرف مادر از اقرباء و خويشاوندان نزديک رسول الله(ص) است.
عثمان(رض) در سال پنجم ميلاد مبارک رسول خدا در مکه متولد شد. چون پدرش عفان از ثروتمندان و بزرگان قريش بود، توانست او را طبق اوضاع و فرهنگ رايج آن روزگار خوب پرورش دهد و بر اساسِ آداب و خصال پسنديده اعرابِ اصيل او را بار آورد. لذا عثمان خواندن و نوشتن و فن خطابه را که در آن زمان در حجاز جز براي فرزندان اشراف و بزرگان ميسر نبود، آموخت.
اسلام عثمان
حضرت عثمان(رض) مطالبی درباره اسلام مطالبی شنیده، خدمت حضرت ابوبکر(رض) رفت و نظر ایشان را جویا شد. حضرت ابوبکر از مذمت بتها با حضرت عثمان سخن گفت. لحظاتی بعد دیدار با رسول خدا میسر شد.
رسول الله(ص) فرمود: اي عثمان! فرمان خدا را -که تو را به بهشت ميرساند- اجابت کن. من فرستاده خدا به سوي تو و همه بندگانش هستم.
عثمان(رض) ميگويد: به خدا همين که فرمايش رسول الله را شنيدم، به حدي در قلبم تأثیر گذاشت که نتوانستم خود را از قبولش بازدارم. عرض کردم: “أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله”.
وقتی حکم بن العاص عموي حضرت عثمان -که پس از وفات عفان سرپرستی وی را به عهده داشت، از اسلام آوردن او مطلع شد، او را در خانه خود زنداني کرده و به او گفت: تو از دين پدرانت روي گرداندهاي و آن را ترک کردهاي و به دين جديدي مخالف با دين آنها روي آوردهاي و آن را پذيرفتهاي. به خدا تو را آزاد نخواهم کرد، مگر اين که از اين دين برگردي.
عثمان(رض) جواب ميدهد: به خدا، هرگز از دين حق به دين باطل باز نخواهم گشت. حکم بن العاص چون مي بيند عثمان به دين جديدش به حدي دل بسته که امکان ندارد آن را ترک نمايد، از او مأيوس شده و آزادش ميکند.
درسی معنوی
تلاش در راه آموختن دیدگاهی درست و منطقی و مجاهده در این راستا
«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ» (١٨زمر)-
ان الحياة عقيدة و جهاد
این نماز و روزه و حج و جهاد هم گواهی دادنست از اعتقاد
(مثنوی معنوی دفتر پنجم)
شغل حضرت عثمان
عثمان در شهر مکه به تجارت پارچه و لباس -که از شام و يمن ميخريد و در مکه ميفروخت- اشتغال داشت او از اين راه ثروت نسبتاً هنگفتي به دست آورده بود. چون در محيط کار تجارتش با کمال صداقت و امانت با مردم رفتار ميکرد و نيز در معاشرت عادي با مردم محبت و حسن اخلاق داشت، در بين کليه طبقات مردم مکه و جاهاي ديگر به حدي محبوبيت پيدا کرده بود که مادران برای خواباندن کودکان شان این لالایی را می خوانده و ميگفتند: “أحبك الرحمن، حب قريش عثمان”. يعني: اي فرزندم! خدا تو را به آن اندازه دوست بدارد که قريش عثمان را دوست ميدارند.
عبدالله بن عمر(رض) میگوید: اگر کسي نزد قريش(مردم مکه) عزيزتر و محبوبتر از عثمان می بود، رسول خدا(ص) عثمان را برای میانجیگری به مکه نميفرستاد. ولي هيچ احدي جز او چنين نبود. بنابراین آنحضرت(ص) او را فرستاد. بيعت الرضوان نيز پس از رفتن عثمان(رض) به مکه و در غياب او واقع شد. رسول خدا(ص) دست راست خود را به مردم نشان داد و فرمود: اين دست عثمان است و سپس اين دستش را در دست ديگرش گذاشت و فرمود:اين است بيعت عثمان.
درسی معنوی
رابطهی درست بامردم و اینکه تاجر مسلمان میتواند با شهدا محشور شود.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل عمران ١٥٩)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : «التَّاجِرُ الصَّدُوقُ الْأَمِينُ الْمُسْلِمُ مَعَ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (المستدرك)
در جای دیگری فرمودند:«التَّاجِرُ الصَّدُوقُ الْأَمِينُ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ» (سنن الدارمي)
هجرت حضرت عثمان
چون دين اسلام در مکه به تدريج خوب پيش ميرفت، قريش به وحشت افتاد. براي حفظ دين موروثي، ثبات سيادت و ابقاي سياست خود، بر مسلمين سخت ميگرفتند و آنها را تا آنجا که ممکن بود اذيت ميکردند؛ لذا حضرت رسول به مسلمين اجازه داد به مملکت حبشه هجرت کنند تا در آنجا که مملکت قانوني و مسيحي بود در امان باشند و در اين باره فرمود:”هاجروا إلى أرض الحبشة فإن بها ملكا لا يظلم عنده أحد و هي أرض صدق حتى يجعل الله لكم فرجا مما أنتم فيه”؛ به حبشه هجرت کنید، زيرا در آنجا پادشاهي وجود دارد که هيچ احدي نزد او مورد ستم قرار نميگيرد. آنجا سرزمين راستي و صداقت است. آنجا بمانيد تا آنگاه که خدا براي شما در اين مشکلي که در آن قرار دارید، فرجي بنماید.
لذا گروهي از مسلمين که عثمان بن عفان و همسرش رقيه دخترِ رسول الله(ص) نيز همراه آنها بودند به حبشه هجرت کردند. پس از مدتي در فرصت مناسبي باز به مکه بازگشتند و سپس برای بار دوم به مدينه هجرت نمودند. از قرائن تاريخي استنباط ميشود که عثمان(رض) با همسرش رقيه(رض) به دستور رسول الله(ص) به عنوان سرپرست اين گروه مهاجر به حبشه رفتند، نه براي فرار از دست قريش. زيرا چنانکه گفتيم عثمان به حدي مورد محبت و احترام قريش بود که جز او صلاح نبود و کسي غير از او جرأت نداشت در واقعه حديبيه [که جريان آن را بيان کرديم] براي مذاکره با قريش وارد مکه شود و به ميان آنها برود.
ایشان در ادامه صحبت ، فضائل حضرت عثمان را از زبان گهربار رسول اکرم(ص) اینگونه بازگو نمودند:
«لِكُلِّ نَبِيٍّ رَفِيقٌ، وَرَفِيقِي عُثْمَانُ -يَعْنِي ابْنَ عَفَّانَ- فِي الْجَنَّةِ»؛ هر پیامبری رفیقی در بهشت دارد و رفیق من عثمان است.
و نیز فرمود: «غَفَرَ اللَّهُ لَكَ يَا عُثْمَانُ مَا قَدَّمْتَ، وَمَا أَخَّرْتَ، وَمَا أَسْرَرْتَ، وَمَا أَعْلَنْتَ، وَمَا أَخْفَيْتَ، وَمَا أَبْدَيْتَ، وَمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»
عثمان براي نصرت دين اسلام و پيشرفت مقاصد و مرام رسول الله از بذل مال و جان خود هرگز دريغ نميداشت.
چون عثمان ثروت داشت، براي رضاي خدا و رسولش در تجهيز و مهياکردن لشکر اسلام با طيب خاطر هزينه ميکرد و مخارجي مي پرداخت که از عهده هر کس برنمي آمد. برای تجهيز لشکر اسلام مشهور به «جيش العسرة» -که رسول خدا(ص) در گرمای تابستان براي مقابله با لشکر روم فراخوانی می کردند- عثمان يک هزار شتر، پنجاه اسب و يک هزار دينار طلا به آنحضرت(ص) تقديم نمود.
عبدالله بن سمره -صحابي رسول الله(ص)- ميگويد: عثمان در آن روز هزار دينار طلا آورد و در دامن رسول اکرم ريخت. آنحضرت(ص) فرمود: «مَا ضَرَّ عُثْمَانَ مَا فَعَلَ بَعْدَ الْيَومِ»(آن را دو مرتبه تکرار فرمودند)؛ از امروز به بعد عثمان هر عملی انجام دهد به وی ضرر نخواهد رساند.
این فرموده رسول خدا(ص) حکایت از اطمینان و شناخت آنحضرت نسبت به حضرت عثمان(رض) دارد و منظورشان این است که بخاطر این خدمت عظیم عثمان در این روز، هیچ گاه توفیق گناه را پیدا نخواهد کرد.
قال رسول الله(ص): «مَنْ جَهَّزَ جَيْشَ الْعُسْرَةِ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ فَجَهَّزَهُ عُثْمَانُ»؛ هرکس(با بذل مالش) لشکر عسره را تجهيز و در آماده سازی آن کمک نمايد، ثوابش براي او بهشت خواهد بود. عثمان نيز آن را تجهيز و آماده ساخت.
خرید شيرين ترین و گواراترین چاه مدینه مشهور به (بئر رومه) و تقدیم به مسلمانان
حسن بصري(رض) ميگويد: مسلمين در دوره خلافت عثمان در خير و آسايش بودند. کمتر روزي ميگذشت که به خيري بهتر و بيشتر از ايام گذشته نرسند. عاملين بيت المال چه بسيار در کوچههاي مدينه جار ميزدند تا مردم وجه نقد مقرري ماهانه يا سهميه خود را از غنائمي که از جبهههاي جنگ ميرسيد از بيت المال بگيرند و چه بسا اوقات جار ميزدند تا آذوقه و ارزاق خود را دريافت نمایند.
تاريخ ميگويد: بيت المال مسلمين در دوره عثمان به حدي غني شده بود که عثمان اداره زکات را که وظيفه داشت از ثروتمندان مسلمين وصول کند و به مصرف برساند از ديوان و دفتر بيت المال حذف کرد و پرداخت زکات را به عهدة خود مسلمين واگذار نمود تا خودشان محاسبه کنند و به مصرف برسانند.
يکسان نمودنِ تلاوت و قرائت قرآن کريم
به پيشنهاد عمر بن خطاب(رض) و به دستور ابوبکر صدیق(رض) آیات قرآن جمع آوري و تدوين گرديد و به صورت قرآن کنونی در دسترس مسلمانان قرار گرفت. اين عمل يکي از امور خيلي واجب و مهمي بود که عمر تقاضا کرد و ابوبکر انجام داد. کتاب خدا با اين کار از نابودشدن و اضافه و نقصان محفوظ گرديد.
چون قبائل عرب در پاره اي از لغات و کلمات عربي باهم اختلاف داشتند، چرا که لهجهها و گويشها فرق ميکرد، بديهي است که در تلاوت و کتابت قرآن نيز اختلاف پيدا کنند؛ هر قبيله، قرآني مطابق لهجة مخصوص خود نوشته و تلاوت ميکرد.
اين اختلاف در صدر اسلام که به حق عصر محبت و صفاي باطن بود زيان نداشت، مسلماً براي نسلهاي ديگر مسلمين و در زمان آينده زيان زيادي در برداشت. زيرا اقوام و قبايل عرب در باره لهجه و گويشِ مخصوص خود خيلي تعصب داشتند. بدين لحاظ در مجامع عمومي و بازارهاي موسمي از قبيل بازار بزرگ عکاظ و غيره براي اظهار فضيلت و احراز برتري لهجه خود بر لهجههاي ديگر، سخنراني و شعرسرائي ميکردند و بر يکديگر فخر مي فروختند.
همچنين هنگامي که دين اسلام و حکومت اسلامی پس از فتح مکه قوت گرفت و رؤساي قبايل با گروهي از بزرگانشان گروه گروه براي عرض اسلام و اظهار پیروی از حکومت اسلامی به مدينه ميآمدند و به حضور آنحضرت(ص) مشرف ميشدند، شاعر و خطيب خود را همراه ميآوردند؛ شاعرشان شعر مي سرود و خطيب شان سخن سرائي ميکرد و آنحضرت با صحابه به آنان گوش فرا می دادند.
پس با اين وصف اگر مجاز باشد که هر قبيله، قرآني مطابق لهجه خود تهيه نمايد، بي شک هر قبيله همان قرآني را که مطابق لهجه خود نوشته بهتر از قرآن هاي قبايل ديگر ميداند. از اين جهت بر يکديگر تفاخر ميکنند. و بدینوسیله در کلام خدا اختلاف پيدا مي شود و در بين قبايل عرب تشتت و منازعه به وجود مي آيد و چه زياني مخوفتر از اين که امتي در کتاب ديني و وحي سماوي خود باهم نزاع داشته باشند؟!!
اثر ناخوشايند اين امر وقتي آشکار شد که حذيفه بن اليمان -صحابي بزرگ رسول خدا- در سال بيست و پنجم هجري يعني سال دوم خلافت عثمان(رض) در ايام جهاد در منطقه آذربايجان و اروميه متوجه شد که مجاهدين در اوقات فراغتشان قرآن ميخوانند و افراد هر قبيله مطابق لهجه خود تلاوت ميکنند. بعضي اوقات در اين باره باهم مجادله ميکنند و هر کدام تلاوت خود را بهتر از ديگران ميدانند و کار به منازعه و مشاجره ميکشد.
حذیفه(رض) که خطر ناشي از اختلاف در کتاب خدا را شدیداً احساس کرده بود، فوراً به سوی مدینه حرکت کرد و این امر مهم را به عرض خليفه مسلمين عثمان(رض) رسانده، عرض کرد:
«يا أمير المؤمنين! أدرك هذه الأمة قبل أن يتنازعوا في كتاب ربهم و يختلفوا اختلاف اليهود والنصارى في كتابهم»؛ ای اميرالمؤمنين! امت محمد را قبل از اين که در کتاب خدا(قرآن) با يکديگر نزاع کرده، مانند يهود و نصاری در کتاب ديني شان اختلاف پيدا کنند درياب.
حضرت عثمان(رض) در قبال این امر خطیر احساس مسؤوليت نمود و فوراً نسخه ای از قرآن را که در دوران خلافت ابوبکر صدیق(رض) تدوين شده بود و اکنون نزد ام المومنین حفصه(رض) بود از ایشان گرفت و به زيد بن ثابت انصاري(رض) -که مسوولیت جمع آوری قرآن را در دوران خلافت ابوبکر به عهده داشت- سپرد و دستور داد با همکاري سه نفر از مهاجرين به نام های عبدالله بن زبير، سعيد بن العاص و عبدالرحمن بن الحارث بن هشام – رضي الله عنهم – از نسخه مذکور -که به لهجه فصيح قريش نوشته شده بود- نسخه اي دیگر استنساخ کنند.
اين هيئت(امناء استنساخ قرآن) تحت نظارت و اشراف خود عثمان(رض) مشغول به کار بودند و دقيقاً يک نسخه از روي آن استنساخ کردند. سپس براي اطمينان به صحت استنساخ و اين که در نوشتن آن هيچ اشتباه و اضافه و نقصاني صورت نگرفته و عيناً منطبق با نسخه اصلي ميباشد، حضرتِ عثمان امر فرمود تمام کلمات آن را با نسخه اصلي به دقت مطابقت نمايند. پس از اين که محقق شد تمام آن مانند نسخه اصلی ميباشد، نسخه اصلي را به حضرت حفصه(رض) مسترد نمود و امر فرمود از روي نسخه استنساخ شده چند نسخه ديگر به دقت بنويسند. بنا به روايت مشهورتر هفت نسخه تدوين نمود و به هريک از مراکز ايالات کشورِ اسلامي يک نسخه فرستاد و يک نسخه در مدينه مقر خلافت نگه داشت و دستور فرمود، تا مسلمين پس از اين در هرجا که باشند مطابق اين نسخه ها قرآن را تلاوت نمایند و اگر بخواهند قرآن را بنويسند و جوباً بايد مطابق اين نسخه باشد تا کلام خدا چه از نظر تلاوت و چه از نظر کتابت در همه جا و براي هميشه در جهان يکي بوده و هيچگونه اختلاف لفظي و نوشتاری نداشته باشد.
هيچکدام از قبايل مختلف و متعدد عرب با آن که سخت پاي بند لهجه خاص خود بودند، با اين اقدام و فرمان عثمان در يکسان کردنِ لهجه قرآن کوچکترين مخالفتي ننمودند. همه آنها که متوجه نتيجه نيک این اقدام عثمان شده بودند، از بکارگیری لهجه خود در تلاوت يا کتابت قرآن امتناع ورزيدند و مطابق نسخه عثماني به تلاوتِ قرآن پرداختند و مطابق آن براي خودشان قرآن نوشتند و نگهداشتند.
اسماعيل سليمان المير علي دانشمند محقق شيعي لبناني در صفحه 173 کتابِ “خلفاء محمد” و علامه خوئي در صفحه 171 کتاب “البيان” این مطلب را تایید نموده اند.
توسعه مسجد نبوي و مسجد الحرام
مولوی عصار در ادامه به تلاشهای روحانیت در دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: نظام جمهوری اسلامی ایران با تلاشهای مردم دیندار جان گرفت و زحمات تمام این افراد بود که انقلاب به پیروزی رسید .
ایشان در آخر وفات مولوی عبدالحمید باختر -یکی از علمای خواف که در زمان کشف حجاب از ایران به پاکستان هجرت نموده بود- را تسلیت گفته و برای او دعای خیر نمودند و به حجاج بیت الله الحرام نیز خیر مقدم گفته و آنان را به رعایت تقوی و حفظ معنویت حج توصیه نمودند.
دیدگاهتان را بنویسید