به گزارش پایگاه اطلاع رسانی احناف خواف، مدرس حوزه علمیه احناف خواف، در مراسم نماز جمعه(۱۷تیرماه ۱۴۰۱) اهل سنت شهر این شهر، با تلاوت آیه( وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَٱتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَٰهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبْرَٰهِيمَ خَلِيلًا) به ایراد سخن پرداخت.
مولوی مومن بیان کرد: در آیه شریفهای که تلاوت شد، خداوند متعال، دینداری کامل را در تسلیم نسبت به اوامر الله تعالی بیان میکند. آن تسلیمی که شیوه و آئین حضرت ابراهیم(ع) است و از همین طریق تسلیم، حضرت ابراهیم(ع) به مقام دوستی رسید و خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان خلیل خود برگزید. خلیل به آن دوستی میگویند که شخص او را از اسرار درونی مطلع میکند و رابطهی صمیمی خاصی میان دو شخص وجود دارد. پیامبر(ص) در مورد محبتی که نسبت به حضرت ابوبکر(رض) داشتند، میفرمایند: اگر من قرار میبود یک شخص را به عنوان خلیل خود انتخاب کنم، ابوبکر (رض) را قرار میدادم ولی میان من و او، اخوت اسلامی و برادری و محبت ایمانی برقرار است. خداوند به حضرت ابراهیم(ع) مقام خاصی عنایت فرمود، مقامی که در تمام ادیان بعد از خود محبوبیت دارد. خداوند آنقدر مقام ابرهیم (ع) را بالا برد و تعریف ایشان را نمود که مردم یهود و نصاری خود را به حضرت ابراهیم(ع) نسبت میدهند، چون میدانند انتساب به ابراهیم، دلیل حقانیت است. مشرکین مکه هم دم از این میزدند که ما از آئین ابراهیم هستیم ولی خداوند همهی اینها را رد میکند و میفرماید: ابرهیم نه یهودی و نه نصرانی بود، بلکه؛ مسلمان، حنیف و حقگرا بود و از مشرکین هم نبود. خداوند بسیاری از مناسک ابراهیمی را در آئین پیامبر(ص) مخصوصا در حج قرار داده است. خداوند رمی جمرات، سعی صفا و مروه و… را یادگار ابراهیمی قرار داده است و اینها موجب زنده نگه داشتن عبادات و خدمات و تسلیم بودن حضرت ابراهیم(ع) است.
وی ادامه داد: یک زمان خداوند ابرهیم(ع) را با به آتش انداختن امتحان میکند و او موفق میشود. یک زمان خداوند به او دستور میدهد که خانواده خود را به مکه ببر که در آن زمان محل زندگی نبود. حضرت ابراهیم(ع) دعا میکند که خداوندا! من خانواده خود را در کنار خانهی مقدس تو اسکان دادم، در سرزمینی که قابل کشت نیست اما من این کار را انجام میدهم تا نماز را برپا دارند. این جایگاه نماز را نشان میدهد. حضرت ابرهیم(ع) خانواده خود را در آنجا میگذارد و بر میگردد. وقتی حصرت هاجر(ع) از او میپرسد، آیا خداوند چنین دستوری داده است؟ ابراهیم(ع) میگوید: بله. آنگاه هاجر میگوید: پس خداوند ما را ضایع نمیکند. تا اینکه خداوند برای پاداش این تسلیم و فرمانبرداری و رنج، زمزمی را نصیب میکند که در طول تاریخ در هر ثانیه، ۱۱ لیتر آب تولید میکند و نه به بارندگی بستگی دارد و نه به خشکسالی که یک شاخهی آن از زیر کعبه معظمه و یکی دیگر از زیر کوه ابو قبیس جاری است که در مقابل در کعبه به هم میرسند و زمزم را تشکیل میدهند.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف افزود: حال خداوند ابراهیم(ع) را با فرزندش که در دوران بزرگسالی به او داده است امتحان میکند و او در خواب میبیند که فرزندش را ذبح میکند و آنقدر تسلیم خداوند است که به همسرش دستور میدهد که اسماعیل را آماده سفر کن و لباس نو بپوشان. پدر ریسمان و چاقو بر میدارد و میگوید: چون در خواب دیدم که فرزندم را در راه الله قربانی میکنم، من تسلیم الله هستم و این کار را انجام میدهم. ابراهیم از ادامهی داستان هیچ آگاهی ندارد که خداوند چه چیزی اراده کرده است و تسلیم میشود تا اینکه خداوند متعال قوچی را میفرستد تا فدیهی اسماعیل شود و خداوند این کار قربانی را برای امت محمدی قرار داد تا کسب اجری عظیم و فضیلتی بزرگ برای این امت باشد. حال عدهای از کسانی که یا در حاشیهی دین هستند و یا در خارج از دین، برای فریب دیگران خود را به دین پیوند میزنند. آنها میآیند و شبهه ایجاد میکنند که چه معنا دارد که در یک روز این همه گاو و گوسفند باید ذبح شود که اقتصاد تلف شود یا این همه حیوان از بین برود. در این مورد دو دیدگاه وجود دارد: ۱_ این که شخص غیر معتقد به دین خدا این سخن را میگوید ۲_ یا اینکه معتقد به دین خدا این سخن را میگوید. اگر غیر معتقد است که این جای بحث ندارد و باید تحقیق کند تا ببیند برایش حقانیت دین الله ثابت میشود یا خیر. اگر ثابت نشد که ایشان در این دین نیست و اگر ثابت شد و خب این شخص باید تسلیم دین الله باشد و اگر این انسان معتقد به دین الله است باید معتقد باشد که خالق عالم، ذاتی حکیم است که تمام آنچه را که میگوید و انجام میدهد و مقدر و امر و نهی میکند، همه از روی حکمت است.
وی ادامه داد: خالقی این قربانی را در شریعت دین خود قرار داده است که سال گذشته با به وجود آوردن مقداری خشکسالی، به اندازه چندین سال قربانی تلفات گرفت و مردم آواره شدند اما امسال با مقداری بارندگی، چندین برابر قربانیها و اقتصاد را سرجایشان آورد. خالق بشر و حیوانات، خالق رزق اینها است. آن خالقی که در ازل و با علم ازلی خود دانسته است که چه انسانهایی در چه زمانهایی به وجود خواهند آمد و رزق آنان چقدر است و از چه طریقی باید ایجاد شود، چه مقدار گاو و گوسفند و شتر اقتضاء میشود که در جامعه باشد و چقدر قربانی و قصابی شود و چقدر زاد و ولد کنند. خداوند حساب همهی اینها را نموده است. پس اصل، تسلیم در برابر الله است.
مولوی مومن خاطر نشان کرد: این دههی ذی الحجه، ایام بسیار مبارکی است. این از فضل خداوند است که در طول سال یک اوقات مخصوصی را برای وزش نفحات و نسیم رحمانی خود قرار داده است که اگر هر بندهای خود را در معرض آن نسیم قرار دهد، گناهان دوران غفلت، آمرزیده میشود و قلبش جلاء مییابد و انوار معرفت در قلبش زنده میگردد. پرودگار شما در دوران زندگی شما، وزش نسیمهای رحمتی دارد، پس خود را در مقابل آن قرار دهید. هر جمعه نسیمی از نسیمهای رحمت خداوند است. اهمیت دادن به جمعه و نماز جمعه با شرایط آن، اینها خود را در مقابل نسیم رحمت الله قرار دادن است. ماه مبارک رمضان از بهترین اوقاتی است که نسیم رحمت الهی میوزد و دههی اول ذی الحجه هم بنا به حدیث شریف، از بهترین ایامی است که عمل به دستورات الله از هر عمل دیگری ارزشمندتر و محبوبتر است. تا جایی که علماء میفرمایند: ایام دههی اول ذی الحجه، روزهای آن بهترین روزهای سال و رمضان، شبهای آن و شب قدر از بهترین شبهای سال است. متاسفانه در جامعهی ما، در شناساندن این اوقات کم کار شده است.
الان باید در مساجد، کوچه و بازار و خانهها یک شور و شوق و شکوه خاصی در راستای استقبال از عید قربان باشد. دین اسلام هم جایگاه شادی و خوشحالی، رفع خستگی و تقویت روحی و روانی و تفریح خود را به نحوهی سالم دارد و هم خورد و نوش و پوشاک خود را به نحوهی مشروع دارد و هم طاعت و عبادت در آن موجود است و هم کسب و درآمد و کار و فعالیت خود را دارا است. وقتی پیامبر(ص) وارد مدینه شدند، روزی دیدند که مردم زر و زینت به خود بسته بودند و به تفریح میروند. پیامبر (ص) سوال کردند چه خبر است؟ آنها گفتند: ما در دوران جاهلیت دو روز داشتیم که در آن جشن و عید میگرفتیم و تفریح میکردیم. پیامبر(ص) فرمودند: خداوند دو روز بهتر را در عوض آن برای شما عنایت فرمود، یکی عید فطر و دیگری عید قربان. عید فطر و قربانی که از چند روز قبل به استقبال رفتن آن دارای ثواب است، در حد توان برای خود و خانواده، لباس فراهم کردن نفقه و ثواب است، پخش کردن شیرینی و پذیرایی و خوشبختی خود و مهمانان و اقوام اجر و ثواب دارد، نماز خواندن در آن روز باعث آمرزش و ثواب زیاد است، دو نعمت بزرگ خداوند است.
وی افزود: دههی اول ذی الحجه اعمال مخصوصی دارد که مهمترین آن حج و عمره است. از دیگر اعمال دههی اول ذیالحجه توبه است، زیرا؛ رحمتهای الهی سرازیر است. گناه و نافرمانی انسان از الله دور میکند اما توبه، نماز، تسبیح و امر به معروف و نهی از منکر و… انسان را به خداوند نزدیک میکند. پیامبر(ص) میفرمایند: هیچ روز و دورانی نیست که از این ده روز ذی الحجه نزد خداوند، بزرگوار تر و طاعت و عمل در آن محبوبتر باشد. پس در این روزها بسیار تهلیل(لا اله الا الله)، تکبیر(الله و اکبر)، تسبیح(الحمدلله) بگویید. این شور و شوقها هم شادمانی و هم اجر و ثواب زیاد دارد. باید بچهها در خانهها احساس کنند که چه اتفاقی افتاده است؟ برایشان سوال پیش بیاید که چرا پدر و مادر به مغازه میروند و برای ما لباس نو میخرند؟ چرا میگویند خانه را تمیز کنیم؟ این کارها، فرهنگ این را میسازد که روزی را که باید به آن اهمیت بدهند، عید قربان و فطر است نه یادگارهای غیر مسلمین. مساجد باید مانند رمضان، از حالت عادی بیرون بیایند هم از لحاظ نظافت و شکوه ظاهری و هم انبوه نمازگزاران. اعمال کوچک در ذیالحجه به اندازهی اعمال بزرگ ثواب دارد و اعمال فرض و بزرگ، چندین برابر ثواب دارند. اگر در نمازهای پنج وقت ما کوتاهی آمده است باید آنها را ترمیم کنیم و پیوند خود را با نماز و قرآن نزدیک کنیم و از گناهان توبه کنیم. عزیزان! زمانهی فتنه فرا رسیده است. یک عده که خارج از دین هستند، از جانب شیاطین جنی و انسی ماموریت دارند که به طرق مختلف، روحیه افراد را بشناسند و ببینند از طریقی صحبت کنند.
ببینند که آیا میشود تمام اسلام را برای شخصی زیر سوال برد تا از اسلام برگردد و یا بیایند و به اسم اسلام، ایراداتی به اسلام وارد کنند و عدهای ساده لوح را گرفتار شبهه کنند و عدهای دیگر هم که دیندار هستند و قصدی ندارند اما آگاهی لازم را ندارند را گمراه کنند. در یک جامعهی متحد و مذهبی، معنی ندارد که عدهای که تازگی وارد آن جامعه شدهاند، باعث شیوع فساد در آنجا شوند. یک جامعهای که افراد آن دارای اصالت هستند و حقیقت دین و مذهب خود را درک کردهاند و حقانیت آن را فهمیدهاند، اگر چند برابر آنها نیروی خارجی وارد شوند و مخالف فرهنگ آنها باشند، نه تنها نباید ذرهای در فرهنگ این جامعه اثر بگذارد بلکه آن بیگانگان باید اثر بپذیرند.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف تصریح کرد: این هفته، هفتهی حجاب و عفاف میباشد و امری بسیار مهم و لازمی است. ریشه و اساس شیوع تمام مفاسد در هر جامعهای، فساد اخلاقی است. اگر در آمریکا و اروپا، خودکشی و آدم کشی، خیانت و امثال آن به اوج رسیده است، قدم اول آن مفاسد اخلاقی است. بیحجابی و بی عفتی زنان، موجب مفاسد اخلاقی شده است که تا به حال چندین بار، مقامات بلند پایهی این حکومتها به آن گرفتار شدهاند و این بی اخلاقی و فساد منتشر شده است. دشمنان دین الله، مسلمین و جوامع آرام و با ارزش، راهی جز ترویج فساد اخلاقی برای فرهنگ حق این گروهها نمیبینند. نمیشود در یک جامعه مستقیم تبلیغ کنند که شما از دین خود دست بردارید و عقیده خود را ترک کنید. بعضی افراد که بیحجابی را در پیش میگیرند، میگویند: این کار که به عقیده ربطی ندارد اما همین ترویج بیحجابی و به دنبال آن بیعفتی، چنان دل را در سیطره شیطان قرار میدهد و انسان را غافل میکند که دیگر غیرت دفاع و پایبندی از دین و مذهب برای او نمیماند. نمیشود برخی از افراد بیحجاب بچه سگی را به بغل بگیرند، کنار پارک بچرخند، جواب هر جوان بیبند و باری را بدهند و باز بیایند و در دفاع از دین و مذهب سینه هم سپر کنند. این کار امکان ندارد.
دشمنان خوب میدانند که اگر حجاب و عفاف را از جامعهی از بین بردند، گویا همه چیز را از بین بردهاند و الله ما بسیار زیبا رمز حفاظت را از طریق قرآن و پیامبر(ص) آموزش داده است که در قرآن خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: ای پیامبر(ص)! به همسران خود که در رأس جامعهی ایمانی زنان امت هستند، به دخترانت که در رأسند و به تمام زنان مسلمان دستور بده که چادرهای خود را خوب به خود نزدیک کنند و این نزدیکتر است که به حجاب و عفاف و حریت و آزادگی شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند. زنی که گلو، موها، دستها تا نیم ساق برهنه است، لباسش به تن چسبیده و اندامهایش نمایان است، خب در این صورت، آن جوان بیبند و بار و هوس ران، معلوم است که دست به طرف او بلند میکند تا نسبت به یک زنی که لباس و چادر سیاه و گشاد پوشیده است و هیچ چیز از آن دیده نمیشود و معلوم میشود که اهل پاسخ نامشروع نیست. همهی ما مسئولیم که به این نکات توجه کنیم و از خواب غفلت بیدار شویم.
شهر ما خدا را شکر نسبت به شهرهای دیگر خیلی خوب است اما نسبت به خودش مشکل دارد. نسبت به آن دیدگاهی که از جامعهی صالح و سالم و خواف داریم، مشکل دارد. یک حرکاتی دیده میشود و سخنانی به گوش میرسد که با خواف مناسبت ندارد. پس غافلانه از کنار این قضیه رد نشویم. چشم به هم بزنیم، از خانههایی که تصور نمیکنیم، خدایی نخواسته نابهنجاری مشاهده خواهد شد.
مولوی مومن در مورد مسائل قربانی گفت: از با فضیلتترین انفاقها، قربانی کردن حیوانی برای الله تعالی میباشد و آن هم یک زمان خاصی دارد. پیامبر(ص) میفرمایند:( در روز عید قربان، هیچ عمل بنده، آنقدر در نزد خداوند به اندازهی ریختن خون حیوان قربانی محبوب نیست. این حیوان در روز قیامت با تمام اجزاء از قبیل: شاخ، مو و پایش و… به عنوان شاهد نیک و اجر و ثواب برای صاحب قربانی در نزد الله حاضر میشود و قبل از اینکه خون بر زمین بریزد، مورد قبول الله قرار میگیرد؛ پس خوشحال باشید که این توفیق را خداوند به شما عنایت میکند). قربانی هم از طلوع صبح صادق روز دهم (عید قربان) تا غروب روز دوازدهم ذی الحجه درست میباشد اما با فضیلتترین آن روز دهم و بعد یازدهم است. بز قربانی حتما باید یکسال کامل شده باشد و حتی چند روزی از یکسال بگذرد و وارد دو سال شود. میش حتما باید شش ماه کامل شود و چند روز گذشته باشد و اگر از شش ماه کمتر بود و جثهاش به اندازه دو سال هم باشد درست نیست. گاو باید دو سال کامل و وارد سال سوم شده باشد و شتر پنج سال کامل و وارد سال ششم شده باشد و گاو و شتر برای ۷ نفر هم جایز است.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف در مورد کمک گوشت قربانی به حوزه علمیه هم گفت: یکی از هزینههای سنگین حوزه با توجه به هزینههای تورم امروزی و تعداد ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفری که شبانه روز در حوزه هستند، گوشت است که این گوشت غالبا به وسیلهی گوشت قربانی مردم دیندار و خیر تامین میشود. مستحب است که گوشت قربانی سه قسمت شود. یکی برای خود شخص، یکی برای فقرای مستحق زکات و دیگری برای اقوام و خویشان و دوستان. طلاب از یک طرف جزء نیازمندان هستند و از طرف دیگر بهترین دوستان ما که اهل قرآن و علم هستند، میباشند. بنابراین این عزیزان را فراموش نکنید.