بر مسیر نبوت-چه شده، تو را شکسته میبینم؟!
مسلمانان شکست خورده و رنجور از احد بازگشتند؛ شکست همیشه هم بد نیست، شکستی که تو را تربیت کند، تو را بشکند و اشتباهت را نشانت دهد بهتر است از پیروزیای که تو را سرکش کند؛خداوند متعال میخواهد این امت را تربیت نماید و به مسلمانان بیاموزد که اگر مطیع بنده و پیام آور الله نباشند، موفق و پیروز نخواهند شد.
از آنجایی که از دست دادن عزیزان سخت است و صحابه هم بشر بودند، حزن و اندوه بر پیکرشان خیمه زده بود؛ اصحاب پیامبر یکدیگر را تسلی میدادند تا از غمشان کاسته شود و پیامبر ﷺ نیز با اینکه بیش از همه درد دیده بود، بیش از بقیه دیگران را تسلی میداد؛ باری جابر بن عبدالله بن حرام را دیده و به او گفت: چه شده جابر تو را شکسته میبینم؟ جابر گفت: ای رسول خدا! پدرم در جنگ احد شهید شد و بدهیها و فرزندانی به جای گذاشته است؛ پیامبر ﷺ فرمود: میخواهی بدانی پدرت چطور با الله ملاقات نمود؟ گفت: بله. فرمود : خداوند با هیچ کس سخن نگفته است مگر از پشت حجاب، اما پدرت را زنده کرد و با او مستقیم و بدون واسطه سخن گفت و خطاب به او فرمود: ای بندهام! از من چیزی بخواه و آرزویی بکن تا به تو ببخشم. پدرت گفت: خدایا مرا زنده کن(به دنیا برگردان)تا دوباره در راه تو جهاد کنم و کشته شوم. خداوند متعال فرمود: مردگان به دنیا برنمیگردند، این حکم ثابت و تغییر ناپذیری است که قبلا صادر کردهام.
چقدر این عبارت شیرین است:《ای جابر! تو را شکسته میبینم، چه شده است؟》
گاهی فقط یک جمله شیرین کافی است، کافیست دستانت را بر کتفش قرار دهی و خودت را در غمش شریک بدانی و به او بگویی که اندوهش برای تو نیز دردناک است. بخشش و بزرگواری تنها با مال حاصل نمیشود؛ توجه نمودن نیز کرم است، گاه دلداری دادن و تسلی دادن با تمام مال دنیا برابری میکند؛ آیا این مهم را در زندگی خویش به کار بردهایم؟
آیا تا به حال شده که اندوهی را بر چهره دوستمان مشاهده کنیم، نزدش برویم و از وی بپرسیم که چه شده؟ چرا ناراحتی؟ آیا این احساس را به او دادهایم که ما نیز حواسمان به او هست، ما در کنارش هستیم و حاضریم هر کاری بکنیم تا از غم و اندوهش بکاهیم؛ یا نه، اصل را بر این گذاشتهایم که مادامی که خودم در سلامتم، هیچ کس برایم مهم نیست؟!
جابر میدانست پدرش در راه دفاع از دین و شریعت الله متعال شهید شده است و آخرین لحظات عمر خود را زیر پرچم رسول خدا ﷺ سپری کرده و خاتمه نیکویی داشته است؛ اما همه اینها باعث نمیشود که او نیازمند نباشد که فضیلت پدرش را برایش یادآور شوند و هیچ چیزی نمیتواند جدایی از دنیا را ترمیم نماید جز اینکه بدانیم آخرت بهتر و باقیتر از دنیا ست. پس اگر میخواهی صاحبان عزا را بابت فقدان عزیزشان تسلی دهی، خوبیها و نیکیاش در دنیا را یادآور شو و بیان دار که مؤمن از جوار مردم به جوار الله متعال منتقل میشود؛ همین برای آرام کردن صاحبان عزا کافیست.
در این حدیث، جابر از ادای دین پدرش توسط رسول خدا ﷺ چیزی نمیگوید، با اینکه ایشان این کار را انجام داد و این کار را تنها برای جابر نکرد، بلکه وقتی مال زیاد شد، به مسلمانان فرمود: هر کس مالی از خویش بر جای گذارد از آن وارثانش است و هرکس دین و قرضی داشته باشد، ادای آن بر ماست.
گاه مردم در بیمارستان میمیرند و بدهی سنگینی از خویش بر جای میگذارند، به طوری که وارثان از پس ادای آن برنمیآیند؛ اگر از حال میت و خانواده او اطلاع داری و میدانی آنها فقیر و نیازمندند، از آنها بپرس چه میخواهند، چه نیازی دارند و خردمندانه تر این است که اگر به نیازمندیشان آگاهی، بدو اینکه از ایشان بپرسی، به کمکشان بشتابی، تا مبادا درد فراق عزیز و درد دین و بدهی بر دوش ایشان سنگینی کند.
دیدگاهتان را بنویسید