بر مسیر نبوت-معامله سودمندی کردی ابو یحیی
وقت آن بود که از فضای تنگی که در مکه برای دعوت به الله ایجاد شده بود خارج شده و به گستره وسیع عصر مدنی روی آورد آنها به اندازه کفایت در آن رشد کرده بودند و امتحان سخت را با موفقیت پشت سر نهاده بودند جعفر و همراهانش دین را بر وطن ترجیح داده و به حبشه هجرت میکنند. بلال تمام شکوه و بزرگی امیه بن خلف را به خاک میمالد، حمزه سیلی محکمی به صورت ابوجهل میزند، علی خود را فدای نبی کرده و در رختخواب او میخوابد، ابوبکر بردگان مسلمان را با مالش خریده و آزاد میکند و سپس با دوستش راهی مدینه میشود و مرحله جدیدی را شروع میکند که برای همیشه چهره زمین را تغییر خواهد داد.
مکه دیگر برای مسلمانان دلخوشی ندارد زیرا محبوب آنها به مدینه رفته و فراق محبوب سخت است یکی یکی و دور از چشم قریش راه مدینه را در پیش میگرفتند صهیب نیز یکی از همان مسلمانانی بود که راهی مدینه شد با این تفاوت که قریش متوجه خروج صهیب شدند پس گروهی را در پی او فرستادند تا او را بازگردانند. وی کمان خویش را گرفته و تیرها را درآورد و به آنها گفت: ای قریشیان میدانید که شما را میزنم به خدا سوگند پیش از اینکه به من برسید، تمام تیرهای خویش را نثار شما میکنم و چون تیرهایم تمام شد،با شمشیرم به مقابله با شما بر میخیزم آنها گفتند: وقتی پیش ما آمدی هیچ مالی نداشتی و حال که نزد ما ثروتمند شدی، میخواهی جان و مالت را از اینجا ببری؟ به خدا سوگند این اتفاق نخواهد افتاد. صهیب گفت: اگر مالم را برای شما بگذارم،مرا رها خواهید کرد؟گفتند: بله. وی مکانی که مالش را در آن مخفی نموده بود لو داد و آنها نیز راهش را باز کردند تا برود.
رسول خدا ﷺ از طریق جبرئیل، جریان را مستقیم رصد میکرد و در این رابطه، این آیه بر ایشان نازل شد{ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد}[بقره:۲۰۷](و از مردم کسی هست که جان خود را برای کسب خوشنودی الله میفروشد ؛و الله نسبت به بندگان مهربان است.)وقتی صهیب به مدینه رسید رسول خداﷺ با چهرهای خندان که همچون ماه میدرخشید با او روبرو شد و به وی فرمود: معامله سود مندی کردی ابو یحیی! معامله سودمندی کردی ابو یحیی!
آری معامله سودمندی کرد؛ زیرا مالش را به خاطر الله ترک کرده بود. هرگاه گناهی برای شما جلوه میکند و تنها فاصله میان شما و آن گناه این است که آن را به خاطر الله ترک کنید، معامله سودمند را به خاطر آورید و بدانید لذتی که در ترک آن گناه عاید شما میشود، زیباتر و بهتر از لذت انجام گناه خواهد بود.
اگر فرصت انتقام برای شما میسر بود و تنها ترک گناه به خاطر الله میان شما و آن انتقام فاصله اندازد، معامله سودمند را به یاد آورید؛ لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست.
وقتی طلبکاری و مدیون نمیتواند باقی قرضش را بپردازد و تو تصمیم میگیری به جای شکایت و دعوا، ببخشی و چشم بپوشی؛ احساس انجام معامله سودمند به تو دست میدهد و آنگاه است که میفهمی لذت صدقه زیباتر از لذت برگرداندن مال است.
هرگاه مالی را در دست فقیری مینهی و میدانی که در واقع آن را در دست الله قرار دادهای،احساس معامله سودمند را خواهی نمود و درک خواهی کرد که لذت بخشیدن بیشتر است از لذت گرفتن.
هرگاه از زن و فرزندت خشمگین شدی، اما به الله پناه بردی و خشمت را به خاطر الله پوشاندی، معامله سودمند را به خاطر آور و بدان که لذت عفو و بخشش هزار مرتبه زیباتر از لذت گرفتن حقت به دست خویش است.
دیدگاهتان را بنویسید