ایشان در آغاز سخن بیان کرد: در سوره فرقان، خداوند متعال “عبادالرحمان” یعنی بندگان خاص خدا را معرفی میکند. خداوند متعال ویژگیهای آنها را بیان نموده و در آخر میفرماید: آن گروهی که دارای این اوصاف باشند، بهترین محل (بهشت) را خداوند به آنها عنایت خواهد کرد.
مولوی موحدی تاکید کرد: بزرگترین صفت مسلمان، عبودیت و بندگی خداست. اگر کسی بنده و عبد خدا باشد، بزرگترین صفت را بهدست آورده است، چرا که وقتی کسی بنده خدا باشد، منتسب به خدا هست و با خدا یک نسبتی دارد. اگر اسم و رسم را برای خود گذاشتیم و بهترین و بزرگترین صفت ظاهری دنیا را حاصل کردیم، اما عبودیت و بندگی در ما نباشد هیچ ارزشی ندارد. حال ما بندگی خود را ببینیم که چگونه است!
ایشان تصریح کرد: پیامبر اکرم(ص) افتخار میکردند که دارای صفت عبودیت و بندگی خدا هستند. خداوند متعال در آیه ابتدایی که قرائت شد میفرماید: بندگان خاص خدا و عبادالرحمن کسانی هستند که در زمین، با نرمی و بدون تکبر راه میروند، رفتار و کردارشان خالی از غرور و تکبر است و هنگامی که افراد نادان با آنها برخورد کنند، میگویند: ما به شما کاری نداریم و سلام بر شما باد. از پیامبر اکرم(ص) چه شخصی در طول تاریخ بشر بزرگتر و والاتر میباشد؟ هیچ پیامبری از لحاظ مقام و درجه، از پیامبر اکرم(ص) بالاتر نمیباشد، اما خدا میفرماید: ای پیامبر؛ بال تواضع و فروتنی را برای اهل ایمان بگستران. در آیه دیگر میفرماید: منزل آخرت را برای کسانی قرار دادهایم که علو، سرکشی، غرور و تکبر ندارند و سبب فساد در زمین نمیباشند.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف در بیان “تواضع” خاطرنشان کرد: احادیث پیامبر اکرم(ص) در مورد تواضع زیاد است. پیامبر(ص) میفرمایند: بزرگترین عبادت مسلمان، تواضع و فروتنی است. پیامبر(ص) میفرمایند: ای صحابه من! مرا بیشتر از قدر و منزلت من قرار ندهید. شاید اگر در مورد من غلو کنید و یا مرا از جایگاهم بیشتر تعریف کنید، آنچه را که مسیحیان در رابطه با عیسی(ع) گفتند که او پسر خداست و عدهای گفتند که او خدا است، شاید شما هم به این گفته دچار شوید، چرا که خدای تعالی مرا بنده خود قرار داده قبل از اینکه رسولش قرار گیرم.
ایشان ادامه داد: تواضع و فروتنی فقط در رفتار ظاهری انسان نیست. تواضع و فروتنی فقط در سخنان ملایم انسان نیست. اخنس بن شریق فرد بدجنسی بود که پیامبر اکرم را خیلی اذیت میکرد و خیلی از کِشتها و خانههای مسلمانان را خراب میکرد، اما وقتی در جلوی پیامبر(ص) حاضر میشد، از پیامبر(ص) بسیار تعریف میکرد. خداوند متعال فرمود: بعضی از مردم کسانی هستند که سخنانشان تو را به شگرف میآورد و خدا را بر سخنشان شاهد میگیرند و آنها بدترین دشمنان تو هستند. اگر شما سخنی گفتید و برای مسلمانی خیرخواهی کردید و پشت سرش هم همان حرف را گفتید مسلمان هستید و اگر در جلوی مسلمان تعریف کردید و پشت سرش حرفی را که لایق مسلمان نیست گفتید، مسلمان نیستید.
مولوی موحدی افزود: در حدیثی پیامبر(ص) میفرمایند: کسی که دوست دارد مردم برایش مثل مجسمههایی بلند شوند باید جایگاهش را در جهنم ببیند. خیلی از انسانهای نیک توقع ندارند که شما بیشتر از حد معمولی از آنها تعریف کنید و حتی برای احوالپرسی با ایشان از جایتان بلند شوید. احوالپرسی از خود موقع خاصی دارد. اگر در دل مسلمان بیاید که چرا عده زیادی با من سلام نکردند یا که جواب سوال من را ندادند و یا برای من بلند نشدند طبق حدیث پیامبر(ص) جایگاه او جهنم است. به خدا قسم خیلی از بزرگان ما دوست ندارند که وقتی ما در مجلسی هستیم برایشان بلند شویم. وقتی عدهای برایشان بلند میشوند، اذیت میشوند. در لحظهای که سخنران مشغول ایراد سخن است و عدهای شاید به خاطر آمدن کسی در آن مجلس صلوات میفرستند، این صلوات چه معنایی دارد؟! شاید شخص سخنران آیه و حدیثی را ترجمه و تشریح میکند. آیا آیه و حدیث بالاتر است یا آن شخصی که وارد میشود؟! تعریف، سخن و احترام ما بهجا باشد. تعریف ما هم در جلوی شخص و هم در پشت سر او باشد. سخن ما به خاطر غرض دنیایی نباشد و به خاطر خدا باشد. تعریف و سخن ما در حق مسلمانان به خاطر خیرخواهی و امانتداری مسلمان باشد.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: اگر کسی را دوست دارید برایش بگویید. بعضی اوقات ما دچار افراط میشویم. ما مسلمانیم و در کنار هم هستیم. در این وضعیتی که این مریضی آمده است و هر لحظه و در هر خانه مبتلایانی هستند، دیگران را اذیت نکنیم و در حقشان دعا کنیم. در این وضعیت بعضی اوقات یک بهانههایی برای خوبیهای خود میآوریم. یک زمانی که مریضی نبود بهانه ما دیانت ما بود، امروز هم دیانت ما تقاضا میکند به خاطر این وضعیتی که عده زیادی شاید مریض باشند، اذیت و گرفتار باشند، حق مسلمانی را رعایت کنیم. مسلمانی که به فکر برادر مسلمان خود نباشد مسلمان نیست.
دکتر نگهبان شخصی خدوم، صبور، متین و بسیار باوقار بودند.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف، ضایعه فوت دکتر محمود نگهبان، نماینده سابق مردم خواف و رشتخوار در مجلس شورای اسلامی را تسلیت گفت و افزود: دکتر نگهبان شخصی خدوم، صبور، متین و بسیار باوقار بودند. مردم خواف مردم قدرشناسی هستند و این را ثابت کردهاند. مردم خواف، مردمی هستند که اگر ۴۰ سال پیش یک پزشک غیر مسلمان از کشور هندوستان به آنها خدمت کرده، همه مردم هنوز که هنوز است، برایش دعای خیر میکنند. امثال اینها در خواف زیاد هستند. مردم خواف، مردمی هستند که شهید مدرس را نتوانستند در جای دیگر تبعید کنند و با او مثل پدر رفتار کردند. مردم خواف، مردمی هستند که دوستدار علما، دانشمندان و کسی که تحصیلکرده باشد هستند؛ حال هر علم و سوادی که داشته باشد و به عالمی که غرض شخصی و دنیایی و ضرر دینی در او نباشد، احترام میگذارند. مرحوم دکتر نگهبان هم یکی از افراد و شخصیتهای برجستهای بود که برای این شهر خدمت کرد. بار دیگر این واقعه را خدمت شما تسلیت عرض میکنم.
ایشان خاطرنشان کرد: ما از بزرگان خود یاد گرفتیم که قدر و منزلت انسانها را بدانیم. بعضیها هستند که در نماز و زکات خود ریا میکنند. گاهی اوقات همه ما وحتی انسانهای جاافتاده، در نماز خود دچار ریا میشویم. من شنیدم ۱۰ سال پیش آقایی میگفت: اگر نام مرا اعلان کنید که من فلان مبلغ را به فلان محل کمک کردم، کمک میکنم و اگر اسم مرا اعلان نمیکنید، کمک نمیکنم. آیا تو مسلمانی؟! پیامبر(ص) میفرماید: کسی که به خاطر ریا نماز بخواند و عبادت کند مشرک است. ما گاهی در طاعت خود، در نماز خود، در تلاوت خود، در صوت زیبای خود، در مدح و تعریف خود دچار ریا میشویم. چرا اسم ما باید اعلان شود؟
مولوی موحدی در پایان خاطرهای از دکتر نگهبان تعریف کرد و گفت: بنده دو سال پیش در مصلی سخنران بودم. بنده عادت ندارم وقتی که یک بزرگواری تشریف میآورد، صحبت خود را قطع کنم، چون در لحظهای که صحبت میکنم شاید آیه قرآن یا حدیث پیامبر(ص) را ترجمه کنم. در هنگام ترجمه و تشریح حدیث و آیه نمیتوانم سکوت کنم به دلیل اینکه کسی وارد میشود. یادم هست من در نماز جمعه صحبت داشتم و رسم است که گاهی اوقات، وقتی کسی صحبت میکند و شخص دیگری وارد میشود، خیر مقدم میگویند. در میان صحبت بنده، دکتر نگهبان وارد شدند و من بنابر مصلحتهایی خیر مقدم نگفتم. وقتیکه نشستم با ایشان احوالپرسی کردم و برای ایشان گفتم: من عادت ندارم برای هیچ کسی خیرمقدم بگویم، چون صحبت میکردم و اگر از نظر شما مشکل داشت و شما انتظاری داشتید مرا ببخشید. ایشان فرمودند: خداوند متعال شما را خیر دهد که برای من خیر مقدم نگفتید و خدا را شاهد میگیرم که خیر و مصلحت را در این دیدم که اسم مرا نگویید. من دوست دارم خودم باشم و دوست دارم بر خدمتی که میکنم، خدای من شاهد آن باشد. این ضایعهی از دستدادن یک نفر نیست. انسانهای ارزشمندی را که از دست میدهیم، باید قدرشان را بدانیم. هیچگاه کارهایی که ایشان در این هشت سال انجام دادهاند را فراموش نکنیم. در مدت نمایندگی ایشان، اعتدال و آرامشی در شهر ما حاکم بود که سراغش را نداشتیم.
دیدگاهتان را بنویسید