مختصری از زندگی امام ابوحنیفه – حوزه علمیه احناف خواف

امروز ۲۵ دی ماه مصادف با وفات امام اعظم، امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) می‌باشد. نام مبارک آن حضرت، نعمان، نام پدر، ثابت و نام جدشان مرزبان است و متعلق به خانواده‌ای محترم می‌باشد که در میان خویشان و جامعه از ارج و اهمیت بالایی برخوردار بود. اصلیت امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) از کابل، پایتخت کنونی افغانستان می‌باشد و بر اساس صحیح ترین قول، در سال ۸۰ هجری قمری، همزمان با خلافت عبدالملک بن مروان در شهر کوفه عراق چشم به جهان گشود. جدش مرزبان، در دوران خلافت حضرت عمر فاروق (رضی‌الله‌عنه) به اسلام گروید و بعد از آن به کوفه منتقل شد و در این شهر مسکن گزید. خطیب از اسماعیل بن حماد، نواده امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) روایت نموده که گفته است: به خدا سوگند هیچ کس از نیاکان و اجداد ما برده نبودند، جدم امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) در سال ۸۰ هجری دیده به جهان گشود و پدرشان ثابت از از دوران کودکی به نزد علی بن ابی‌طالب (رضی‌الله‌عنه) رفت و آن حضرت دعا کرد که خداوند بر او و فرزندانش برکت ارزانی دارد؛ امیدواریم که دعای آن حضرت مقبول بارگاه حق افتاده باشد.

  • رشد علمی امام و چرخش او در علوم

امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) در یک خانواده مسلمان، نیکوکار، ثروتمند و با سخاوت دیده به جهان گشود و چنان که به نظر می‌رسد، او تنها فرزند پدر و مادرش بوده است. پدرش در کوفه دکان بزازی داشت که امام خود نیز بعد از مدتی، در این شغل جایگزین پدرش گردید. او در اوان کودکی همانند سایر نخبگان سلف، قرآن کریم را حفظ نمود و در اوایل تمایل چندانی به درس و آموزش نداشت بلکه همراه پدر خود در دکان مشغول خرید و فروش بود؛ تا این‌که روزی میان او و شعبی (رحمه‌الله) ملاقات و گفت و گویی صورت گرفت؛ این گفت و گو سرآغاز برکات بزرگی در زندگی امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) گردید. ابو‌ محمد حارثی به اسناد خود از امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) روایت نمود که او در مورد انگیزه گرایش خود به علوم دینی گفته است: روزی بر شعبی گذر نمودم؛ مرا فرا خواند و گفت: با چه کسی رفت و آمد داری؟ گفتم: فلانی، گفت: منظورم اهل بازار نیست بلکه هدفم رفت‌وآمد نزد علماء است. من گفتم: نزد علماء کم‌تر رفت و آمد می‌کنم. او گفت: این‌گونه مباش! بر تو است که به فراگیری علم و هم‌نشینی با علماء جدیت نمایی؛ زیرا من در تو هوشمندی و شایستگی خاصی احساس می‌کنم. این سخن شعبی در قلبم تاثیر عمیقی نهاد و از آن پس رفت و آمد بازار را رها کرده و شروع به آموختن علم و دانش نمودم، تا سرانجام خداوند توفیقات بیش‌تری در این مورد به من عنایت کرد.

  • استادان امام ابوحنیفه (رحمه‌الله)

استادان امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) به چهار هزار نفر رسیدند که در میان آن‌ها هفت صحابه، ۳۹ تابعی و بقیه از تبع تابعین بودند و این مایه تعجب و شگفتی نیست؛ زیرا وی در طول هفتاد سال عمر خویش، ۵۵ مرتبه حج گذارد و در موسم حج علمای جهان اسلام در حرمین شریفین جمع می‌شدند. از این گذشته، کوفه نیز در آن زمان مهد و مرکز علم و حدیث بوده و تعداد زیادی از دانشمندان بزرگ در آن زندگی می‌کردند. نام برخی از استادان امام به شرح ذیل می باشد: 1- اسماعیل بن حماد بن أبی سلیمان کوفی، 2- ابراهیم بن محمد منتشر کوفی، 3- ایوب سختیانی بصری، 4- ابراهیم بن یزید نخعی کوفی، 5- حارث بن عبدالرحمن همدانی کوفی، 6- سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب (رضی‌الله‌عنه)، 7- سعید بن مسروق، پدر سوفیان ثوری، 8- قاسم بن عبدالرحمان بن عبدالله بن مسعود و … .

  • شاگردان بزرگ امام ابوحنیفه (رحمه‌الله)

شیخ عبدالقادر قرشی در کتابش به نام (الجواهرالمضیه) در شرح حال یحیی بن زکریا بن ابی زائده به نقل از طحاوی گفته است: ابن ابی ثور برای من به روایت از سلیمان بن عمران از اسد بن فرات نوشت: یاران ابوحنیفه (رحمه‌الله)، یعنی آنانی که کتاب های فقه را تدوین و گردآوری نموده‌اند، ۴۰ نفر بودند که در زمره ۱۰ نفری که پیشگامان آن بودند، این افراد‌ اند: ابویوسف، زفر، داوود طائی، اسد بن عمرو ، یوسف بن خالد سمتی.

  • اصحابی که امام(رحمه‌الله) ایشان را دریافته‌اند

چنانکه ذهبی گفته است، این سخن به ثبوت رسیده که امام ابوحنیفه (رحمه‌الله)، حضرت انس بن مالک (رضی‌الله‌عنه) را در خردسالی دیده‌اند، چنان‌که در روایتی از امام نقل شده است که گفته‌اند: من انس بن مالک را مکرر در مکرر دیده‌ام، در حالی که وی محاسنش را با رنگ سرخ خضاب می‌بست. اکثر محدثان برآنند که تابعی کسی است که صحابی را ملاقات نموده باشد، هر چند که با او هم صحبت نشده باشد، که نووی و ابن صلاح این نظر را صحیح شمرده‌اند و این در حالی است که امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) نه فقط به ملاقات اصحاب مشرف شدند، بلکه شرف و مصاحبت آنان نیز نصیب ایشان گردید، و این از چندین طریق ثابت گردیده است که ایشان از حضرت انس بن مالک (رضی‌الله‌عنه)، سه حدیث را روایت کرده‌اند.

  • ستایش امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) از زبان بزرگان

بغدادی از امام شافعی (رحمه‌الله) روایت می‌کند که گفت: از امام مالک (رحمه‌الله) پرسیدند: آیا ابوحنیفه (رحمه‌الله) را دیده‌ای؟ گفت: بلی! مردی را دیدم که اگر برایت بگوید این ستون را طلا می‌گردانم، هر آینه حجتش را اقامه می نماید. امام شافعی (رحمه الله) می‌گوید: هرکس می خواهد در فقه متبحر گردد، پس او تحت تکفل و ریزه خوار خوان و سفره ابوحنیفه (رحمه‌الله) است، او از آنانی بود که فقه با وی سازگار شد. ابن عیینه می‌گوید: چشم مانند وی را ندیده است. ابن مبارک گفته است: امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) فقیه‌ترین مردم بود و فقیه‌تر از وی کسی را ندیده‌ام و نیز گفت: او یک آیت بود. کسی از او پرسید: آیت بود در خیر یا شر؟ ابن مبارک بر وی خروشید و گفت: ساکت باش ای مرد! وقتی کسی می‌گوید: فلانی آیت بود، دیگر سوال از این‌که در خیر و شر آیت بود، بی مورد است، چون آیت در خیر به کار برده می‌شود و غایت در شر.

سبب شب زنده داری ایشان آن بود که روزی امام(رحمه‌الله) از مردی شنیدند که برای دیگری می‌گفت: این همان ابوحنیفه است که هرگز نمی‌خوابد. امام به ابویوسف که همراه ایشان بود فرمودند: سبحان الله! آیا نمی‌بینید که خدای تعالی ستایش ما را بر این کار، بر سر زبان ها انداخت؟ پس آیا زشت نیست که خداوند تعالی خلاف این ستایش را از ما ببیند؟ به خدا سوگند که مردم مرا به چیزی که در من نباشد، ستایش نخواهند کرد. از آن هنگام بود که تمام شب را با نماز و تضرع و دعا و زنده می‌داشت. امام ابو یوسف(رحمه‌الله) می‌گوید: امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) در هر شبانه روزی یک قرآن ختم می‌کرد اما در رمضان در مجموع 62 ختم، انجام می داد.

  • وفات امام ابوحنیفه (رحمه‌الله)

مورخان اتفاق نظر دارند بر این‌که امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) در سال ۱۵۰ هجری قمری در عمر ۷۰ سالگی دار فانی را وداع گفتند و روایتی که می‌گوید: وفات ایشان در سال ۱۵۱ هجری قمری بوده است، روایتی بی‌پایه و اساس است؛ چنان که مورخان بی اساس بودن آن را با دلایل و شواهد مستند به اثبات رسانیده‌اند. بسیاری گفته‌اند: وفات ایشان در ماه رجب اتفاق افتاد. حسن بن عماره، قاضی بغداد پیکر مطهر‌شان را غسل داد و هنوز از غسل ایشان فارغ نگردیده بودند که خلق بی‌شماری از اهالی بغداد که جز خدای متعال شمار آن را نداند، بر جنازه ایشان گرد آمدند، گویا این‌که ملائکه، ندای رحلت ایشان را بر آفاق گسترانیده باشند. بعضی شمار نمازگزاران بر ایشان را به ۵۰ هزار تن و بعضی بیش‌تر تخمین زده‌اند. اقامه نماز بر ایشان تا ۶ بار تکرار گردید که آخرین اقامه کننده، حماد فرزند ایشان بود و پیکر امام ابوحنیفه (رحمه‌الله) را در خیزران دفن کردند.

کتاب: الخیرات الحسان فی مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة النعمان؛ مولف: علامه الشیخ شهاب الدین احمد بن حجر الهیتمی المکی
کتاب: جلوه‌هایی از زندگی امام ابوحنیفه (رحمه‌الله)؛ مولف: وهبی سلیمان

اشتراک گذاری