ایشان در مقدمه سخنان خویش گفت: در ماه محرم قرار داریم، ماه محرمی که اولین ماه از سال هجری قمری میباشد. این ماه در طول تاریخ، آبستن حوادث مختلفی بوده است که در کتابهای تاریخی به آنها پرداخته شده است، ولی در تاریخ اسلام هم در این ماه اتفاقاتی افتاد که از ذهن و تاریخ، هیچگاه فراموش نخواهد شد. در اولین روز این ماه شهادت حضرت عمر فاروق(رض) را داریم که دوست، برادر و همکار عزیزم جناب مولوی دکتر عصار در هفته گذشته به زندگی ایشان پرداختند.
وی افزود: واقعۀ دیگری که در این ماه اتفاق افتاد، شهادت نوه نازنین رسول خدا(ص) به دست حکومت آن زمان در روز دهم این ماه بود. اتفاقی که قلب هر مسلمان که به جای خود، بلکه قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد. در مورد شخصیتی صحبت میکنیم که جزء اهلبیت رسول خدا(ص) است.
علامه سعدالدین تفتازانی (رح) دربارۀ آن اتفاق در کتابش به نام «شرح المقاصد» مینویسد: ظلمی که بر خاندان اهلبیت پیامبر در واقعه عاشورا انجام گرفت پنهانشدنی نیست و زشتی و بدیش به حدی بود که مجالی برای مخفیکردنش وجود ندارد، زیرا بر این ظلم، جمادات و حیوانات شهادت میدهند و نزدیک بود که تمام افرادی که در زمین و آسمان بودند بر این واقعه گریه کنند و کوهها از جای کنده شوند و صخرهها قطعهقطعه شوند و زشتی و بدی این کار با گذشت ماهها و سالها از بین نخواهد رفت.
مولوی مکفی با اشاره به بیوگرافی حضرت حسین بیان داشت: نام مبارک وی، حسین بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بود. کنیهاش: ابوعبدالله. بعد از شهادت او را «ابوالشهداء و ابوالاحرار» نیز گفتند. القاب: سید، مبارک، زکی، رشید، طیب، تابع لمرضاۀ الله و … در مورد ولادت ایشان، بنا به مشهورترين قول، پنجم شعبان سال چهـارم هجـري در مدينـه؛ شـهر پيامبر ص ديده به دنيا گشود. پیامبر (ص) از تولدش بسیار خوشحال شدند و او را تحنیک نموده و آب مبارک دهانشان را در دهانش قرار دادند و نامش را حسین گذاشتند و در گوش او اذان و اقامه گفتند. در روز هشتم از ولادتش دو گوسفند عقیقه نموده و به اندازه وزن موهای سرش نقره صدقه کردند.
ایشان درادامه به ویژگیهای حضرت حسین (رض) پرداخت و افزود: حضرت حسین دارای ویژگیهای زیاد و منحصر بهفردی بود که عبارتند از: اول: شباهت به پیامبر (ص)؛ ایشان شباهت بسیار زیادی به پدربزرگشان داشتند. در روايت ترمذي از طريق حفصه بنت سيرين چنين آمده است كه انس گفت: نزد ابن زياد بودم كه سر حسين را آوردند و در تشتي گذاشـتند و ابـن زيـاد گفـت: تاكنون چنين زيبارويي را نديدهام، انس ميگويد: مـن گفـتم: وي شـبيهتـرين فـرد بـه رسول الله (ص) بود. دوم: شجاعت بینظیر؛ ایشان فردی بسیار شجاع و باشهامت بود، به همین دلیل در جنگهای زیادی از جمله: جنگهای آفریقای شمالی، طبرستان، قسطنطنیه و جنگهای پدر بزرگوارش شرکت داشتند.
سوم: وفا؛ وی از چنان وفایی برخوردار بود که تحت هیچ شرایطی برخلاف عهد و وفایش کاری انجام نمیداد، به همین دلیل بعد از وفات حضرت حسن(رض) بر صلح او با حضرت معاویه(رض) پایبند بود و بر علیه وی هیچ حرکتی انجام نداد.
چهارم: عابد؛ به شهادت و گواهی افراد زیادی از عابدترین و مقربترین بندگان خدا بود و روزها را به حالت روزه و شبها را به حالت قیام سپری مینمود. مصعب روایت میکند که وی 25 بار با پای پیاده حج انجام داد. پنجم: بسیار عاطفی، مهربان، فروتن و بخشنده بود.
ایشان در مورد شهادت سیدنا حسین یادآور شد: در ماه رجب سال 60 هجری قمری متأسفانه امر خلافت به یزید سپرده شد و وی اولین کاری که کرد به والی مدینه ولید بن عتبه نامه نوشت که حسین بن علی و برخی دیگر از اصحابی که بیعت نکرده بودند برای خلافتش بیعت بگیرد، ولی این بزرگان بیعت نکردند. حضرات حسین و عبدالله بن زبیر به طرف مکه به را افتادند و در سوم شعبان سال 60 حضرت حسین وارد مکه شدند و حدود 4 ماه و ده روز در مکه اقامت گزیدند. در این مدت نامههای زیادی از طرف اهل کوفه به ایشان رسید که تقاضای بیعت با ایشان را داشتند، خلاصه ایشان در 15رمضان همان سال عموزاده خود مسلم بن عقیل را به نمایندگی از خود به طرف کوفه فرستادند. مسلم بعد از اینکه به کوفه رسید و تعداد قریب به 12 هزار نفر بر دست مسلم با حضرت حسین بیعت نمودند و در برخی روایات تعداد بیعتکنندگان تا 30 هزار نفر هم ذکر شده است، لذا مسلم در 12 ذیالقعده به حضرت حسین نامه نوشت و بیعت این تعداد را توضیح داد و از ایشان تقاضای آمدن به کوفه را نمود. حضرت حسین هم بعد از رسیدن نامه مسلم در 8 ذیالحجه که یوم الترویه نام دارد یعنی قبل از روز عرفه با خانواده و ارادتمندانشان به طرف کوفه به راه افتادند، بسیاری از اصحاب قصد منصرف کردن ایشان را کردند، ولی ایشان عزمشان را جزم نموده و منصرف نشدند. مسلم بن عقیل در 9 ذیالحجه شهید گردید. مسلم قبل از شهادت از عمر بن سعد تقاضا نمود که پیکی را بفرستد و به حضرت حسین اطلاع دهد که به کوفه تشریف نیاورند. در منطقه ثعلبیه (در برخی روایات منطقه زُباله و شَراف نام برده شده است) خبر شهادت مسلم به حضرت حسین رسید، ایشان با یاران خود مشورت کردند و فیصله بر ادامه مسیر شد، ولی حضرت حسین اجازه بازگشت به کسانی که میلی برای ادامه مسیر نداشتند را داد. خلاصه بعد از آمدن لشکر حر بن یزید تمیمی و اجازه ندادن بازگشت به حضرت حسین، ایشان و یاران وفادارشان در 2 محرم سال 61 به بیابان کربلا رسیدند و بعد از آمدن لشکر عمر بن سعد و بستهشدن همه راههای صلح، حضرت حسین به یارانشان اجازه رفتن دادند، ولی هیچکدام راضی به رفتن نشدند. خلاصه ایشان در 10 محرم سال 61 با قساوت و سنگدلی دشمنان کوردل در حالت تشنگی جان دادند و شربت شهادت را نوشیدند. بله شهادت ایشان قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد. حضرت حسین زنده ماند، ولی یزید و یزیدیان از بین رفتند، زیرا حضرت حسین برای آرمانهای بلندی قیام نمود و نتوانست ظلم و حاکم جور را تحمل نماید. بنابراین پیروزی واقعی از آنِ حضرت حسین شد، زیرا برای مقصد و هدف خود تا آخرین قطره خونش استقامت نمود و در مقابل قاتلان سنگدل ایشان به فجیعترین شکل هلاک شدند، چون بعد از پنج سال از شهادت ایشان در سال 66 هجری بیشتر آنها به دست مختار ثقفی کشته شدند. جسد شمر پیش سگان افتاده شد و اجساد برخی از آنها نیز سوزانده شد. ﴿كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ﴾ (قلم/33)
مدرس حوزه علمیه احناف خواف در بخش دیگر سخنان خویش، به موضوع محبت صحابه با اهل بیت پرداخت و گفت: صحابه پیامبر (ص) نسبت به اهلبیت ایشان احترام و ارادت خاصی داشتند که برخی موارد اشاره گذرا خواهم نمود. تاريخ براي ما ثبت نموده كه خليفهي اول؛ حضرت ابوبكر صديق(رض) فرموده است: رسـول االله صلي االله عليه وسلم را با احترام گذاشتن به اهل بيتش احترام كنيد.
امام زهري (رحمه الله) ميگويد: سیدنا عمر فاروق(رض) به فرزندان صحابه، هـر يـك لباسـي هديه داد و لباسي به اندازه حسن و حسين رضي االله عنهما در ميان آنها نبود، وي پيكـي به يمن فرستاد كه لباسي اندازه حسن و حسين رضي االله عنهما بياورنـد و چـون لبـاس حاضر شد فرمود: «الآن راحت شدم».
واقدي تاريخنويس معروف ميگويد: حضرت عمر(رض)، حسن و حسين را بـه خـاطر قرابـت رسول االله صلي االله عليه وسلم همرديف پدرشان قرار داد و براي هـر كـدام پـنج هـزار درهم مقرر نمود. 5000 درهم سهم اهل بدر بود كه از بزرگان صحابه بودند و ايشان حسن و حسين را همرديف اهل بدر قرار دادند و اين شرف بزرگی است و نشان محبت و قدرشناسی اهل بيت نزد عمر فاروق است.
حضرت عثمان (رض) نیز احترام و اردت خاصی نسبت به اهلبیت پیامبر داشت. حضرت عثمان شوهر دو خاله حسنین بود و به همین دلیل حسنین و پدر بزرگوارشان در زمان فتنه از حضرت عثمان دفاع نمودند و حتی حسنین در دفاع از ایشان مجروح گشتند.
حافظ ابن عساكر در تاريخ خود از «ابوالمهزم» نقل كرده است كه گفت: مـا جنـازۀ زني را تشييع كرديم و ابوهريره(رض) در اين تشييع حضور داشت، جنازه مردي را نيز آوردند، ابوهريره آن را ميان خود و جنازۀ زن نهاد و بر آنهـا نمـاز خوانـد و هنگـام بازگشـت حسين خسته شد و نشست، ابوهريره با كنارۀ لباسش خاك را از پاهاي حسين پاك ميكرد، حسين فرمود: تو اينكار را ميكني! ابوهريره گفت: بگذار، اگـر مردم چيزي را كه من از تو ميدانم، ميدانستند تو را بر شانههاي خود حمل ميكردند.
امام بخاري از ابن ابي نعم روايت نموده است كه ميگويد: من حضـور داشـتم كـه مردي از عبداالله بن عمر رضي االله عنهما دربارۀ خون پشه سوال كرد، وي گفت: اهـل كجايي؟ گفت: اهل عراق هستم. ابن عمر رضـي االله عنهمـا گفـت: ايـن از خـون پشـه ميپرسد و حال آن كه فرزند رسول الله (ص) را كشـتند. مـن خـودم از رسـول الله (ص) شنيدم كه فرمودند: حسن و حسين ريحانههاي من از دنيا هستند.
مولوی مکفی با تاکید بر محبت اهلسنت با اهلبیت خاطرنشان کرد: اهل سنت، محبت اهل بیت را بر خود لازم، و از امور واجب میدانند.
به همین دلیل اهل سنت عملا هم محبت با این بزرگان را نشان دادهاند که به برخی از دلایل محبت اهلسنت با این بزرگان اشاره میشود.
۱. کتابهای حدیثی، تاریخی و مذهبی ما پر از فضایل اهلبیت پیامبر میباشد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» رسـول الله (ص) فرمودند: حسن و حسين ريحانههاي من از دنيا هستند.
امام احمد بن حنبل روایتی را بیان میکند که رسول خدا(ص) لبهای حسین را بوسه زدند و فرمودند: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ، أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنًا، حُسَيْنٌ»
۲. در درودهایی که ما در نماز و غیر نماز آنها را به عنوان ذکر و عبادت ورد زبان خودمان میکنیم، نام مبارک اهل بیت وجود دارد. درود شریف ابراهیمی که ما در هر نماز آن را میخوانید، اهلبیت وجود دارد. اگر نمازگزاری این درود را ترک نماید، نمازش در فقه اهلسنت کامل نخواهد بود.
۳. در خطبههای عیدین و جمعه ما، از اهلبیت خصوصا حضرات علی، فاطمه، حسن و حسین حتما یاد میشود.
۴. نامهای فرزندان اهلسنت مزین به نامهای اهلبیت پیامبر اسلام هستند.
مولوی مکفی پیرامون وظایف ما در قبال شهادت حضرت حسین خاطرنشان کرد: ما اهلسنت راه و روش خود را در برابر مشکلات و مصیبتها داریم، و طبق آیات و احادیث زیادی که در کتابهای ما وجود دارد، عزاداری را جایز نمیدانیم، بنابراین ما طبق فقه خودمان عزاداری برای هیچ کس حتی شخص رسول خدا (ص) را بیشتر از سه روز جایز نمیدانیم، بلکه در مقابل هر مصیبت از خداوند متعال امید پاداش داریم و از خداوند متعال انتقام از ظالم را خواهانیم. ولی در فقه برادران شیعه عزاداری وجود دارد و آنها طبق دلایل و روایاتی که دارند عزاداری را جایز دانسته و بر آن عمل هم میکنند. ولی هیچ یک از دو گروه حق ندارند که بر فقه و اعتقاد همدیگر ایرادی وارد نمایند و یا آن را رد کنند، بلکه هر کدام از این دو مذهب باید بر اساس فقه خود عمل نمایند. بنابراین نباید کسی مدعی شود که اهل سنت با اهل بیت محبت ندارند.
ما بعد از وفات بزرگان چند وظیفه داریم که عبارتند از:
1. از خداوند متعال برایشان درود، رحمت و رضوان بخواهیم. 2. آنان را به نیکی یاد نماییم و تحت هیچ شرایطی از آنها به بدی یاد ننموده، بلکه اگر کسی خواست نسبت به آنها طعن وارد نماید، جلویش را بگیریم. 3. عمل به روش و سیرت آنان و درس گرفتن از آن.
ایشان ادامه داد: درسهایی از عاشورا و قیام حضرت حسین (رض) میگیریم؛ 1. قیام در برابر ظلم و فساد، 2. اجرای عدالت و برابری در جامعه، 3. امر به معروف و نهی از منکر، 4. مبارزه با افراط و تفریط، 5. امتثال اوامر الهی و سنتهای رسول اکرم (ص)، 6. درس ایثار و از خودگذشتگی، 7. روحیه شهادتطلبی، 8. اهمیت حقالناس.
مولوی مکفی تأکید کرد: یکی از مهترین پیامهای فراموش شدۀ عاشورا حقالناس است، زیرا شب عاشورا حضرت حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود. او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده ی حق الناس نیست! شهید چمران جمله عجیبی دارد، وی میگوید: در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت آنهاست …
ایشان افزود: حقالناس همیشه مال و منال دنیایی نیست، بلکه یکی از موارد مهم حقالناس این است که نباید انسان از دیگران غیبت نماید یا تهمت بزند یا توهین کند یا آبروی فردی را ببرد و …، زیرا این موارد نیز حقالناس هستند و هیچگاه تا زمانی خود شخص عفو ننماید، بخشیده نخواهد شد، متأسفانه امروز فضای مجازی محلی برای غیبت، تهمت، توهین و افترا شده و افرادی در این فضا این حقالناس را رعایت نمیکنند.
دیدگاهتان را بنویسید