ایشان افزودند: بشر همواره نیاز به راهنما دارد، خداوند هم برای راهنمایی بشر کسی از جنس خودشان که آنها را دوست داشت و بر هدایتشان حریص بود، فرستاد، پیامبری که بر همهی مسلمانان مهربان بود.
استاد حدیث احناف خواف غرض از همهی تلاشها را هدایتشدن دانستند و افزودند: هدایت واقعی به وسیله مرشد بزرگ عالم که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ باشند امکان پذیر است.
مولانا موحدی بیان داشتند: از مجالس دینی بوی خدا میآید و باید در این مجالس بوی خدا را حس کنیم و اگر حس نکردیم، بی انصافیم. انوار این گونه مجالس به عرش میرسد.
ایشان با یادی از بانیان حوزه علمیه انوارالعلوم مرحوم مولانا علی بایی، مولانا یامدد و دو بانی مرحوم دیگر حوزه، حاج عبدالغفور و حاج عبدالحکیم رجبعلیزاده فرمودند: خداوند ارواح کسانی را که در این راه قدم برداشتند و باعث و بانی این بقعه خیر شدند در جوار بهترین رحمتهای خود جای دهد و مدیر انوارالعلوم، مولوی رجبعلی زاده را که برای رشد حوزه تلاش میکنند حفظ بفرماید.
مولانا موحدی «نیست شدن» را شرط اول خدمت دانستند و فرمودند: مولانا مطهری که فارغ التحصیل دیوبند بودند و ما مدتها خدماتشان بودیم، در وجودشان هستی نبود؛ ایشان از زرق و برق دور و متنفر بودند، حتی میگفتند: برای شناساندن حوزه تابلو لازم نیست، تابلو، عمل نیک شماست.
مولانا موحدی بیان داشتند: بشر تاریخ پر فراز و نشیبی دارد، انسانها حتی پیامبر خود را کشتند، حضرت نوح را چنان میزدند که بی هوش میشدند و چون به هوش میآمدند میفرمودند: «اللهم إهد قومی» ، خدایا قومم را هدایت کن. و این باید مشرب و مسلک علما باشد، چرا که «العلما ورثة الانبیاء» معنای حدیث این است که علماء باید وارث انبیا باشند. معنا این نیست که علما وارث پیامبران هستند. پس عالمی وارث پیامبران است که پیرو آنان باشد، نه عالمی که پیرو خواهشات است.
ایشان بیان اینکه باید اخلاق اهل علم، اخلاق قرآنی باشد فرمودند: برخی از حضرت عایشه ـ رضی الله عنها ـ سوال کردند که اخلاق پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ چگونه است که قرآن به ایشان میفرماید:« وَ اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم » حضرت عایشه فرمودند: «کان خلقه القرآن» اخلاق پیامبر اخلاق قرآنی بود.
اصحاب که به این درجهی بالا رسیدند و عزیز خدا شدند، نه به صرف دیدن پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ بود، چرا که اگر دیدن پیامبر انسان را در نزد خداوند عزت میداد، ابوجهل و منافقین هم پیامبر را دیده بودند، بلکه به این خاطر بود که طبق راهنمایی پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ قدم به قدم و دقیق حرکت کردند.
خداوند در تعریف پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ میفرماید: « لقد منّ الله إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة ». پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ برای مردم قرآن میخواند؛ البته نه قرآن با لق لق زبان، بلکه از قلب صاف و پاک و نورانی، و احکام دین را تعلیم می داد.هیچ چیز در عالَم از قرآن در نزد خدا محبوبتر نیست. ما باید احترام حتی اوراق قرآن را داشته باشیم، کسی که قرآن میخواند با خدا حرف میزند، کسی که با رئیسی حرف بزند چقدر افتخار میکند، با خدا چی؟
ایشان در توصیه به طلاب فرمودند: درسهای خود را چنان خوب بخوانید و مطالعه کنید که با سوالات خود در سر کلاس اساتید را اذیت کنید، شأن و فخر عالِم این است که طلبهی او چنان به او گیر دهد که نتواند جواب دهد. از یاد نبرید که ما «طالب» یعنی جوینده و طلب کننده هستیم، درسی را که میخواهید فردا پیش استاد بخوانید حداقل باید ده بار با دقت مطالعه کنید.
شما از طالب العلمی هرگز نمیتوانید بیرون شوید؛ من ۶۵ سال است که در کِسوت مدرّسم، ولی هنوز هم نتوانستم از طلب علم بیرن شوم، در جوانی از اساتید و اکنون از کتب طلب علم می کنم.
ایشان خطاب به طلاب فرمودند: شما که نسبت معنوی با پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ دارید قدر خود را بدانید، کسی در نسب از اولاد پیامبر ـ ص ـ است و شاید لاابالی هم باشد اما مردم احترام او را دارند، اما طالب علم به سبب علم با پیامبر نسبت دارد و احترامش بالاست.
مقام عالم و طالب علم اگر به علمش عمل کند از فرشته هم بالاتر است و فرشته بالهایش را در زیر پای عالم با عمل فرش میکند.
یقینا جوانی که هر کاری از دست او ساخته است اما به مدرسه می آید و درس می خواند، آنهم برای رضای خدا و به نیت عمل، نزد خدا ارزشمند است.البته نیت مهم است که برای خدا باشد نه برای رسیدن به مقام دنیوی. شاهزاده و آقازاده شمایید، البته به این شرط که علم را برای عمل و هدایت شدن بخوانید.
تعلیم هر باب از علم و نشستن در حلقه درس از هزاران رکعت نماز نافله بهتر است و جایزه چنین علمی ثواب حج مقبول است.
ایشان در پایان سخنانشان با اشاره به قحطی و خشک سالی فرمودند: خداوند بر اثر گناهان همهی ما خشم کرده و باران رحمت را بند نموده است، این مشکل را همهی ما درست کردهایم و برای رفع آن باید همهی ما با هم رجوع کنیم.
نوح به قومش گفت: «استغفروا ربکم إنه کان غفارا، یرسل السماء علیکم مدرارا» اگر استغفار و توبه فراگیر شود خداوند دروازه رحمت را میگشاید.
به نقل از “انوار وب”
دیدگاهتان را بنویسید