خداحافظی با سخنرانیهای بینتیجه!
سلام بر ایدههای کاربردی
یکی از علمای سلف میگوید: «حکایتها یکی از لشکرهای الهی هستند که خداوند با آن دلهای دوستانش را ثابت نگه میدارد».
در قرآن کریم نیز چنین آمده: «و کلّاً نَقُصُّ علیک من انباءِ الرُّسُل ما نثبِّتُ بهِ فؤادَکَ و جاءَکَ فی هٰذِهِ الحَقُّ و موعظة و ذکری للمؤمنین » هود ۱۲۰
ترجمه:«از اخبار پیغمبران همه را برایت نقل میکنیم تا با آن دلت را استوار سازیم، و در این قصهها حق به سوی تو بیامد و برای مؤمنین موعظه و تذکر است».
امام ابوحنیفه رحمةاللّٰه نیز میگوید: «حکایت از علما و کارکردهای نیکشان، برایم از بسیاری از موضوعات فقهی دوستداشتنیتر است زیرا اینها آداب یک قوم هستند.» دلیل او نیز از کتاب اللّٰه است آنجا که میفرماید: «لَقَد کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الْألْبابِ ما کانَ حدیثاً یُفْتَریٰ و لٰکِنْ تَصْدِیْقَ الَّذی بینَ یَدَیْهِ و تفصیلَ کُلِّ شیءٍ وَ هُدًی و رحمةً لقومٍ یُؤْمِنونَ» یوسف ۱۱۱
ترجمه « همانا در حکایت آنان برای صاحبان عقل عبرت کامل خواهد بود. این قرآن نه سخنی است که فرا توان بافت لیکن کتب آسمانی پیش از خود را هم تصدیق کرده و هر چیزی را مفصل بیان میکند و برای اهل ایمان هدایت و رحمت خواهد بود.»
برگرفته از کتاب؛ روش تربیت کودکان در سیره نبوی با ذکر نمونههایی از زندگی سلف صالح و سخنان عالمان
دیدگاهتان را بنویسید