او خدیجه را دوست داشت

بر مسیر نبوت-او خدیجه را دوست داشت

خدیجه چهل ساله بود و پیامبر ﷺ بیست و پنج ساله. وی مهربان بود و تمام قلبش را نثار پیامبر ﷺ کرده بود و این احساس را می‌داد که او نیز هم سن و سال اوست. پیامبر ﷺ نیز بسیار پخته و خردمند بود تا جایی که حس هم سن و سال بودن را به وی می‌داد.
بسیار ثروتمند بود ولی برخوردش بیانگر این بود که همسرش بزرگترین ثروتش است. همسرش با اینکه فقیر بود، این احساس را به زوجه می‌داد که وی از تمام دارایی زوجه برایش ارزشمندتر است.
اگر به شما گفتند: عشق معجزه می‌کند، باور کنید.
وحی بر محمد نازل می‌شود، صحنه هولناکی روی می‌دهد، بعد از این سردرگمی و سرمایی که وجودش را فرا گرفته، نیاز به پناهگاهی دارد، نه نزد عموی شجاعش حمزه می‌رود،نه نزد عموی مهربانش ابوطالب و نه نزد دوست وفادارش ابوبکر؛ بلکه به سوی خدیجه می‌رود. او می‌داند که همسرش همچون سپاهی کامل است. خدیجه با توجه به حسن ظنی که به محمد ﷺ دارد، آرامَش می‌کند، خوبی‌هایش را یادآور می‌شود، سپس او را نزد ورقة بن نوفل می‌برد و چون متوجه می‌شود که او پیامبر است، اولین انسان از اهل زمین است که به او ایمان می‌آورد.
خدیجه از دنیا می‌رود و زمین با وسعتش بر پیامبرﷺ تنگ می‌شود. پروردگار آسمان،پیامبر را به آسمان می‌برد و اینگونه مردی را که همسر مهربان، دوست صمیمی و زوجه وفادارش را از دست داده، تسلی می‌دهد.
پیامبر ﷺ هجرت کرده و ازدواج می‌کند، اما هیچ گاه هیچ کس نمی‌تواند جای خدیجه را در قلبش بگیرد. نزدیک به شصت سال از عمرش گذشته، پیرزنانی را با حدود هشتاد سال سن می‌بیند، ردایش را پهن می‌کند تا آن‌ها بر آن بنشینند و به اطرافیانش که انگشت به دهان مانده‌اند می‌گوید: اینها دوستان خدیجه هستند.
پیر فرتوتی به خانه‌اش می‌رود؛با لبخند و گشاده‌رویی با او برخورد می‌کند. عایشه از این همه تعارف و خوش مشربی تعجب می‌کند، پیامبرﷺ دلیلش را چنین بیان می‌کند: او در زمان خدیجه نزد ما می‌آمد.
زمان خدیجه! آری او زندگی خویش را با خدیجه پیوند زده بود.
گوسفند قربانی می‌کرد و گوشتش را تکه تکه نموده و سپس می‌گفت: بخشی از گوشتش را به دوستان خدیجه بدهید.
انس می‌گوید: وقتی هدیه‌ای را برای پیامبر می‌اوردند، چنین می‌فرمود: این را به خانه فلان زن ببرید، زیرا او خدیجه را دوست داشت.
او فقط خدیجه را دوست نداشت بلکه تمام دوستداران خدیجه را نیز دوست داشت.
کسی که فکر می‌کند عشق و دوست داشتن ناقض مردانگی است و اظهار محبت و توجه و وفاداری، بیانگر ضعف شخصیتی است، خیلی در اشتباه است؛ زیرا سرور مردان، پیامبر اکرم ﷺ خدیجه را چه وقتی زنده بود و چه بعد مرگش دوست داشت؛ پس از بروز احساسات خویش شرمنده نباشید، تا آخرین لحظه با همسر خویش به خوشی زندگی کنید زیرا در دنیا هیچ چیزی زیباتر از عشق حلال نیست.
کسانی که فکر می‌کنند سنگدلی و سختی،مرد را می‌سازد، سخت در اشتباه هستند، بلکه مردانگی یک مرد بسته به میزان نرمی و عطوفت و بخشش و بزرگواری و هدایتگر بودن اوست و همانگونه که سرورمان فرموده پایبندی به عهد و پیمان نیز از ایمان است.
مردانی که فکر می‌کنند زن تنها با عربده کشی و تنبیه بدنی راه می‌آید، اشتباه می‌کنند؛ بلکه تنها با ابراز علاقه و عشق می‌توان زن را از آن خویش کرد، تنها با عشق.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *