پروردگار ما خداست سپس ايستادگى كردند، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.» [احقاف، 13]، نصرت الهی نتیجهی فعالیت است (محمد، 7) و از همه مهمتر اگر کار انسان موصوف به شایستگی و صلاح باشد کاملاً زندگی دنیوی و همچنین آخرت او را تضمین میکند، چنان که میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي و هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ / هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حيات ]حقيقى[بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد. » [نحل، 97]. ملاحظه میشود که خداوند کارها را در بهترین صورت آن مقبول درگاه خویش میداند و در آیات بسیاری به این نکته تصریح کرده است که ملاک و معیار تعیین پاداش نیکوترین کارهاست.
رسول خدا (ص) فرموده است: «إنّ الله تعالي يحبّ معالي الأمور و أشرافها ويكره سفسافها/ خداوند متعال کارهای بلند پایه و برجسته را دوست دارد و کارهای دون پایه و فرومایه را نمیپسندد.»(1)
همچنین میفرماید: «إنّ الله ان لا يقبل من العمل إلاّ ما كان خالصاً وابتغي به وجهه/ خداوند متعال جز عملی را که فقط برای او و جهت کسب خشنودیاش انجام پذیرفته باشد، نمیپذیرد»(2) از مجموع این دو حدیث دانسته میشود که خداوند متعال به انجام کارها در والاترین مراتب رضایت دارد و از بندگانش میخواهد که کارهای برجسته را انجام دهند و در عین حال به انسان توصیه میکند که نباید به کار و عمل خویش مغرور باشد، چنان که به ابن مسعود توصیه میکند:« يا ابن مسعود، لا تغترنّ بالله ولا تغترنّ بصلاتكو علمكو عملكو برّكو عبادتك/ ای ابن مسعود، به خداوند و صلاح و علم و عمل و نیکی و عبادتت مغرور نشو»(3).
اندیشوران و نظریهپردازان نیز به نقش فعّال افراد در جامعه و تأثیری که میتواند در سرنوشت فرد و جامعه داشته باشد پرداخته و جوانب و زوایای آن را باز شناساندهاند، چنانکه ابن خلدون استواری دولت و استحکام قدرت را در گرو فعّال بودن اجزای جامعه میداند: «آثار یک دولت به نسبتِ آن که در اصل از چه مایه قدرت برخورداراست و دليل اين امر نيز آن است كه آثار از قدرتي ناشي ميشود كه ابتداءً وجود داشته و آثار هر چيزي به اندازهي قدرت آن است و مباني و شكل و هيأت هر دولتي نمودي از قدرت اوست و اين همه بستگي دارد كه از بنياد از چه مايه قدرت برخوردار است و چنین تواناییای جز در سایهی آن به وجود نمیآید که دستهای بسیاری در کار باشند و فعالیّت کنند و افراد جامعه دست به دست هم دهند و با تشريك مساعی و همکاری با یکدیگر بکوشند و هر چند که دولت سترگتر باشد، دستان بسیاری باید در کار باشند، زیرا با وجود گسترههای فراخ، افراد زیادی هم در سایهی چنین دولتی زندگی کنند و در چنین فرضی کار در بهترین صورت آن تحقق مییابد [و باید چنین باشد].(4)
همو میگوید: «چیزی که به انسان سود میرساند و اموالی که کسب میکند، اگر از صنایع باشد، آنچه را که کسب کرده است در واقع ارزش کار اوست و هدف از کسب نیز همین است، زیرا انسان جز کار چیزی در اختیار ندارد و انجام کار خود هدفِ کسب نیست … برخی کارها چنان هستند که هر چند کار بیشتری انجام شود، ارزش آن نیز بیشتر خواهد بود… امّا اگر کار انسان از مصادیق صنایع نباشد، در این صورت چارهای جز این بر جای نمیماند که خود آن کار مورد ارزیابی قرار گیرد و کسب انسان نیز در زمرهی ارزش کاری به شمار آید که انجام داده است، زیرا اگر کار وجود نداشته باشد، کسبی هم صورت نمیپذیرد …
ابن خلدون پیشرفت، آبادانی و فراوانی را در گرو فعالیت و تلاش میداند: «بدانید که اگر [زمینهی] کار و فعالیّت از بین برود و یا با کم شدنِ رونق و آبادانی، از میزان کار کاسته شود، آنگاه خداوند متعال تهدید و اعلام خواهد کرد که مردم از کسب دست بردارند [و نابود شوند]، مگر نمیبینید که در شهرهایی که باشندگانی اندكشمار دارند، روزی و کسب در آنجا اندک است و همچنین به دلیل نبود فعالیّت انسانی زمینهي کسب کلاً از میان رفته است و شهرهایی که از آبادانی بیشتری برخوردارند، وضع مردمش بهتر و رفاه آنان بیشتر است و پیش از این نیز به این نکته اشارت کردیم».
ابن مقفع مصمم بودن در انجام کارها را اساسِ صلاح معاش میداند: «هر آفریدهای نیازی دارد و هر نیازی هدف و غایتی دارد و برای رسیدن به هر هدفی به راهی نیاز است و خداوند برای هر کاری زمانی و برای رسیدن به اهداف راههایی و برای رفع نیازها شیوههایی مقرّر داشته است، هدف و نیازهای انسان به صلاح آوردنِ و درست گردانیدن معاش و معاد اوست و برای رسیدن به چنین جایگاهی به عقلی سلیم نیاز است و نشانهی عقل سلیم انجام دادن کارها با بینش و بصیرت و انجام بینش و بصیرتی که به آن دست یافته با عزمی راستین است.(5)
غزّالی میگوید: ای فرزند، علم بدون عمل دیوانگی است و البته هیچ کار و تلاش بدون علم حاصل نمیشود … و اگر امروز کار و تلاش نکنی، فردا در قیامت ناگزیر باید بگویی که: ما را برگردان تا کار نیک و شایسته انجام دهیم. در پاسخ به تو خواهند گفت: ای نادان، تو از همانجا آمدهای» (6)
فخررازی نمود واقعیِ فعالیت انسانی را در صنعت میداند، زیرا معتقد است صنعت برآیند متقنترین کارها است: «صُنع/ صنعت قویتر از عمل است، زیرا زمانی به فعّالیت و کار یک انسان صنعت و صناعت میگویند که استوار، راسخ و محکم صورت پذیرفته باشد».(7)
ابن رشد هدف از آفرینش انسان را فعالیت و تلاش میداند: «فعالیّت و کار و تلاش غایت و مقصود از آفرینش انسان است»(8) و برای شرع اعلام دو وظیفه قایل است: 1) آموزش علم 2) آموزش عمل: «هدف از شرع آموزش علم حقّ و آموزش عمل حقّ است. آموزش علم شناخت خداوند … و آموزش عمل حقّ پیروی از کارهایی است که به نیکبختی منتهی میشود …»(9)
پاورقی:
(1)سیوطی، پیشین.
(2)پیشین.
(3)طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، با ترجمهی فارسی سیّد ابراهیم میرباقری، ایران، تهران، مؤسسهی انتشارات فراهانی، 1365 هـ .
(4)ابن خلدون، المقدّمه، ص 566، دار نهضه مصر، قاهره، بیتا.
(5)ابن مقفع، عبدالله، الأدب الصغیر والأدب الکبیر، ص 11، دار صادر، بیروت، 1964 م.
(6)غزالی، ابیحامد، ایّها الولد، ص 28 ـ 30، مکتبه الجندی، مصر، بیتا.
(7)رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج 12، ص 39، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1421 هـ ، 2000 م.
(8)ابن رشد، محمد بن احمد، تفسیر مابعد الطبیعه، ص 1194، دارالمشرق، بیروت، 1973 م.
(9)ابن رشد، محمد بن احمد، فصل المقال و تقرير ما بين الشريعة والحكمة من اتصال، ص 50، دارالمشرق، بیروت، 1968 م.
نویسنده: خلیل الرحمن خلیلی پور
دیدگاهتان را بنویسید