و بر این موضوع هم در فرهنگ بشری و هم در فرهنگ دینی تأکید شده است، چنان که در فرهنگ ملّیِ ما از كار به سرمايهي جاوداني تعبير شده است و سعدي کار را میستاید و نتیجهبخش بودن آن را در گرو صبر میداند: «کارها به صبر برآید و مستعجل به سر آید» و حتّی فردوسی تلاش را منوط به حصول نتیجه نمیداند و معتقد است که همواره باید تلاش کرد و چشم به راه نتیجهی آن نبود: «بکوشیم و فرجام کار آن بود/ که فرمان و رای جهانیان بود» و سنایی میافزاید: «علم با کار سودمند بود/ علم بی کار پایبند بود» (1) در قرآن کریم و سنّت نیز بر اهمیّت کار و تلاش تأکید شده است . در فرهنگ دینی، رستگاری در دنیا و آخرت در گرو فعّالیت و تلاش است، چنان که از پیامبر اکرم (ص) روایت کردهاند که فرمود: «اعملوا فكلُّ خُلِقَ له/ تلاش کنید که هر کس و هر چیزی برای هدفی که آفریده شده، آسان و آماده گردیده است» (2) همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «اعمل عمل امريءٍ يظنَّ أن لن يموت ابداً، واحذر حَذَرَ امريءٍ أن يموت غداً/ چنان کار و فعالیت و تلاش داشته باش که گویی هرگز نخواهی مرد و چنان پروا داشته باش که گویی همین فردا میمیری!» (3) چنان که ملاحظه میشود، رسول اکرم (ص) در این دو حدیث میخواهد بر این نکته تأکید کند که: 1) کارها به نتیجه میرسند و زمینه برای به نتیجه رسيدن کارها را خداوند متعال فراهم کرده است. 2) مرگ و محدود بودن عمر نباید در تلاش انسان تأثیر بگذارد و انسان بایداز همهی ظرفیت خود در این جهان برای کار و فعالیّت استفاده کند.
کار و تلاش در فرهنگ بشری همواره جوهرهی اصلیِ زندگی بشر و مایهی قوام بشر بوده است، چنان که حتّی ضرب المثلی وجود دارد که آن را به رواقیان نسبت دادهاند و در این ضرب المثل وجود و هستی انسان مرتبط با کار او دانسته شده است و میگوید: «کسی که کار نمیکند، وجود ندارد» (4)
در قرآن کریم بارها به نشاط و فعّال بودن شخص در زندگی و مجاهدت و تلاش همه جانبه تصریح شده است و از انسان میخواهد که سستی و رخوت و تنپروری را از خود دور کند، چنان که میفرماید: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ/ و اگر مؤمنيد، سستى مكنيد و غمگين مشويد، كه شما برتريد. » [آل عمران، 139]. این آیه بر چندین نکته تأکید میگذارد: 1) آن که سستی و رخوت به هیچ وجه مطلوب قرآن کریم نیست. 2) سستی ورزیدن که نقطهی مقابل فعّالیت و تلاش است، همواره با حزن و اندوه همراه است، زیرا سستی زمینهی کامیابی را از بین میبرد و نبود کامیابی در جامعه مایهی اندوه و نگرانی افراد میشود. 3) فعّال بودن اگر قرین ایمان باشد، جامعه میتواند در سطحی بالاتر قرار گیرد و تلاش مایهی برتری است. همچنین در قرآن کریم دست دادن روحیهی فعالیت و تلاش به شکست میانجامد و زمینهی ظهور وعدهی الهی را از بین میبرد: «وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِه حتّي إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ منْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ منْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَةَ ثمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ / و ]در نبرد اُحد[قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانيد: آنگاه كه به فرمان او، آنان را مىكشتيد، تا آنكه سست شديد و در كار ]جنگ و بر سر تقسيم غنايم[با يكديگر به نزاع پرداختيد؛ و پس از آنكه آنچه را دوست داشتيد يعنى غنايم را[به شما نشان داد، نافرماني نموديد. برخي از شما دنيا را و برخي از شما آخرت را ميخواهد. سپس براي آنكه شما را بيازمايد، از ]تعقيب[آنان منصرفتان كرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضّل است.» [آل عمران، 152] چنان که ملاحظه میشود سستی و اختلاف دو نتیجه دارد: 1) زمینهی تحقق وعدهی الهی را که عبارت از پیروزی و کامیابی جامعهی مؤمن است، از بین میبرد. 2) با چنین حالتی جوامع از اهداف اصلی خود باز میمانند.
بنابراین مرز آغازین فعّال بودن پرهیز از سستی و رخوت است. امّا مرز پایانی آن با شناخت توانایی هر فرد تعیین میگردد و قرآن کریم از یک سوی مقرّر میدارد که هیچ کس بیرون از تواناییاش مورد تکلیف قرار نگرفته است (بقره، 282) همچنین میفرماید: «اَلَّذينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعينَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ فِي الصَّدَقاتِ و الَّذينَ لا يَجِدُونَ إِلّا جُهْدَهُمْ فيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ / كسانى كه بر مؤمنانى كه ]افزون بر صدقه واجب[، از روى ميل، صدقات ]مستحبّ نيز[مىدهند، عيب مىگيرند، و ]همچنين[از كسانى كه ]در انفاق[جز به اندازه توانشان نمىيابند، ]عيبجويى مىكنند[و آنان را به ريشخند مىگيرند، ]بدانند كه[خدا آنان را به ريشخند مىگيرد و براي ايشان عذابي پردرد خواهد بود.» [توبه، 79]. بنابراین از دیدگاه قرآن کریم هر کس تنها به اندازهی توان خود مکلّف است و تکلیف بیشتر از توان به افراد، زمینهي رخوت و سستی مضاعف را در آنان پدید میآورد، چنان که خداوند متعال بیان میدارد که دعای مؤمنان راستین همواره آن است که از خداوند میخواهند که آنان را از گزافکاری و اسراف در کارها مصون بدارد، زیرا نتیجهی عملیاش آن خواهد بود که ثبات در کارها را از دست بدهند، امّا این به آن مفهوم نیست که انسان توانایی رویارویی با دشواریهای و مشکلات را نداشته باشد، زیرا میفرماید: «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ و تِلْكَ الْأَيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاسِ و لِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ / اگر به شما آسيبى رسيده، آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد؛ و ما اين روزها]ى شكست و پيروزى[را ميان مردم به نوبت مىگردانيم ]تا آنان پند گيرند[و خداوند كسانى را كه ]واقعاً[ايمان آوردهاند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نميدارد.» [آل عمران، 140]. در این آیه به روشنی بیان شده است که دشواریها نباید مانع فعّالیت شوند و اگر در جهاد مشکلی پیش آمد، بنابراین دشواریها ذوق و انگیزهی فعالیت را از انسان بگیرد و انسان مؤمن و معتقد کسی است که حتّی در دشوارترین مواقع نیز سختترین کارها را فرو نگذارد و از همه مهمتر فعالیت در حالت دشواری را مایهی پیروزی تلقّی میکند و مقرّر میدارد که برای رسیدن به پیروزی از تلاش در دشوارترین جایگاهها گریزی نیست که و حتّی به مؤمنان گوشزد میکند که کافران نیز در چنین حالتی دست از فعالیت برنمیدارند، در حالی که به پاداش الهی امید نمیدارند و شما که به پیروزی و پاداش و فتح امیدوارید و به ویژه اعتقاد دارید که این تلاش شما در دنیا و آخرت بدون پاداش نخواهد ماند، میباید بیشتر به این قاعده پایبند باشید، به ویژه آن که کامیابی تنها از طریق تلاش و فعالیت حاصل میشود، چنان که میفرماید:«وكأين من نبيٍّ قاتل معه ربيّون كثيرٌ فما وهنوا لما أصابهم فيسبيل الله و ما ضعفوا وما استكانوا والله يحبّ الصابرين/ و چه بسیار پیامبرانی که همراه ایشان تودههای انبوه نبرد کردند و از هر رنجی که در راه خدا دیدند نه سستی ورزیدند و نه ضعف و زبونی نشان دادند، و خداوند شکیبایان را دوست دارد» این آیه چند نکتهی مهم را بیان میکند: 1) تشريك مساعی و تلاش دسته جمعی اگر با همدلی همراه باشد نتیجهی بهتری میدهد. 2) کارهای بزرگ از مجموع انسانها ساخته است،3) تلاش گروهی به ضعف و سستی نمیانجامد، 4) پایداری و شکیبایی بدون فعالیّت ممکن نیست. 5) با سه عبارت «فما وهنوا» و «ما ضعفوا» و «ما استکانوا» بر اهمیّت از دست ندادن توان لازم برای فعالیّت تأکید میگذارد. همچنین در قرآن کریم توصیّه شده است که مؤمنان در فعالیّت خود جانب میانه را نگاه دارند (یونس، 12) افراط و تفریط در کارها مطلوب نیست (پیشین) خداوند متعال افراد فعّال را به وصف دانایی میستاید (یونس، 89) فعالیت هر شخص باید در چارچوب مقرّرات معین صورت پذیرد (هود، 112) انحراف از مسیر درست فعالیّت به شمار نمیآید و سرکشی است (پیشین) ترغیب و پاداش در ایجاد جامعهای با افراد فعّال بسیار مؤثر است (احقاف، 14)
پاورقی:
(1)دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ج 12، ص 17945 به بعد، انتشارات دانشگاه تهران، 1377.
(2)سیوطی، عبدالرحمن، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج 1، ص 181، بیروت، دارالفکر، بیتا.
(3) پیشین.
(4) لالاند، آندریه، پیشین، ص 26.
نویسنده: خلیل الرحمن خلیلی پور