- قیمت انسان سرمایه درونی است و سرمایه درونی ایمان، تقوا، توکل و شناخت اینهاست. این سرمایه فضل و کرم الهی است و برای افزایش آن باید کاری کرد که رسول اکرم(ص) انجام دادند.
اعراب ادعای ایمان کردند، خداوند فرمود هنوز ایمان نیاوردهاید و ایمان در قلوب شما داخل نشده است.
فردی پیش عالمی آمد که بدبخت شدم، چون همه مالم را دزد برد، عالم جواب داد تو و دزد با هم هیچ فرقی نداری، چون او فکر میکرد که با مال خوشبخت میشود و تو فکر میکنی که با رفتن مال بدبخت شدهای. در حالی که نه آمدن و نه رفتن مال در خوشبختی و بدبختی تأثیری ندارد. - باید به ربوبیت ربالعالمین یقین کنیم. به همین دلیل در سوره فاتحه و معوذتین رب آمده است تا به پروردگار و پرورشدهنده خود یقین کنیم.
- ایمان یعنی تکذیب نظر و تصدیق خبر. انبیاء میگفتند که نه تنها از بتها حتی از نظر و این ظواهری که ما مشاهده میکنیم از این هم نمیشود، بلکه فقط از یک ذات واحد همه چیز میشود. حتی همه انبیاء نمیتوانند یک نفر را هدایت کنند.
- ما از اسباب استفاده میکنیم، ولی به اسباب اعتماد و توکل نمیکنیم.
“یحسب أن ماله اخلده” “ما أغنی عنه ماله و ما کسب” برخی گفتهاند که منظور از کسب، فرزندان او میباشد و همین فرزندان در دنیا هم به دردش نخوردند و با فجیعترین وضعیت هلاک شد و چند غلام او را با برترین شکل در چالهای انداختند. - واقعه تبوک مشهور است؛ مفتی محمد رفیع میفرمود: یک بار به تبوک رفتیم، به خاطر شدت گرما نتوانستیم درب ماشین را باز کنیم. خرما رسیده بود و خرما اگر پخته شود ظرف یک هفته خراب میشود، ولی صحابه به غزوه تبوک رفتند و برگشتند و در همان سال دو بار خرما برداشت کردند.
معجزه عصای موسی برای همه درس یقین و ایمان دارد. - خواجه عبدالله انصار میگوید: برای هر چیز محنت شود، محبت آن در قلب انسان میآید و فرق محنت و محبت فقط یک نقطه است.
موسی با عصا انس گرفته و بیش از ده فایده برای عصا بیان کرد. خداوند متعال میخواهد بفهماند که همین وسیلهی فایده رساننده هم در او میتواند ضرر باشد و هنگامی که همین عصا اژدها میشود ضرر آن مشخص میشود.
“یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی” از عصای مرده اژدهای زنده و از اژدهای زنده عصای مرده به وجود میآورد. - اگر خداوند بخواهد انسان با خوردن تمام غذاهای دنیا هم سیر نمیشود، همان گونه که برخی افراد به مریضی جوعالبقر مبتلا میشوند و هر چه میخورند سیر نمیشوند.
سیری و تشنگی کیفیتی است که خداوند در وجود فرد قرار داده است. - داستان طالوت و نهرش در کلام الهی آمده و کسانی که آب ننوشیدند، خداوند متعال تشنگی که به جای خود، حتی گرسنگی آنها را هم برطرف نمود. کسانی که یک مشت آب خوردند تشنگی آنها برطرف شد، ولی کسانی که آب نوشیدند هر چقدر آب نوشیدند تشنگی آنها که برطرف نشد، بلکه شکم آنها هم پاره شد و سیراب نشدند.
- در قحطسالی دوران خلافت سیدنا عمر که برنامهریزی کرد تا مردم تأثیر قحطسالی را متوجه نشدند، ولی با تمام برنامهریزی نتوانست جلوی این قحطسالی را بگیرد، یک اعرابی گوسفندی را ذبح کرد و فقط خون و استخوان در او بود و گوشتی پیدا نکرد، فریاد زد یا محمداه، بعد خوابید و رسول خدا را در خواب زیارت کرد که برو به عمر بگو که من عمر را فردی فهمیده حساب میکردم! این فرد خدمت عمر رسید. ایشان با بزرگان صحابه مشوره کردند و متوجه شدند که در هنگام نباریدن باران باید نماز خوانده شود.
نماز است که تمام مشکلات را برطرف میکند، خورشید گرفت نماز، ماه گرفت نماز، باران قطع شد نماز و خلاصه نماز شاهکلیدی است که درب هر مشکلی را باز میکند. - ابراهیم(ع) هم به وسیله نماز، همسرش ساره را از دست آن پادشاه ظلم نجات داد.
- نماز باید اقامه شود نه این که فقط ظاهر نماز خوانده شود و در آن خضوع و خشوع نباشد.
- یکی از شرایط نماز، حلالخوری است، بنابراین قبل از نماز معاملات را باید درست کرد. قبل از نماز معاشرات، اخلاقیات و رفتار خود را درست کنیم تا نماز و دعای ما قبول گردد.
- مسلمانان با همدیگر رقیب نیستند، بلکه برادر هستند و ما باید این برادری را از صحابه تعلیم بگیریم.
- بیماری لاعلاج برای خداوند متعال وجود ندارد، بلکه بیماری لاعلاج برای انسانها وجود دارد و ما میتوانیم هر مشکل و بیماری را با دو رکعت نماز حل کنیم.
- این امت برای دعوت و اصلاح آمده است. هر فردی که به پیامبر ایمان آورده و کار پیامبر را نمیکند، این فرد نفاق عملی دارد، زیرا معتقد است که پیامبر خاتمالانبیا است، ولی در عمل کار پیامبر را نمیکند.
محمد مکفی رودی
دیدگاهتان را بنویسید