پایداری یعنی استقامت بر مسیر هدایت، مهار خواستههای نفسانی و نگاه داشتن نفس در مسیر حقیقت و نیکی. یعنی بیاعتنایی به وسوسههای درونی و شیطانی و بیتوجهی به انگیزههای طغیانگر نفس، همراه با بازگشت و رجوع به خداوند متعال و توبه هنگام لغزش و گرایش طمعآلود به دنیا.
انواع استقامت:
۱. استقامت بر دین
یکی از نمونههای بارز استقامت بر دین، سخن حضرت یعقوب (علیهالسلام) به فرزندانش است که فرمود:
«یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
(بقره: ۱۳۲)
ترجمه: «ای فرزندان من! خداوند این دین را برای شما برگزیده است؛ پس جز در حال اسلام نمیرید.»
۲. استقامت در التزام به امور دینی
این نوع استقامت، بسیار ارزشمند و حیاتی است؛ چراکه نشانه سلامت ایمان و درستی نگرش انسان در زندگی دنیا و آخرت است. اما اگر انسان در حالتی ناپایدار و متغیر زندگی کند و بینظمی و بیبندوباری بر او حاکم شود، نیازمند آن است که امور خود را سامان دهد و به آنها اهمیت بیشتری بدهد.
چنین افرادی ممکن است ظاهر پرهیزگاری داشته باشند، اما چون پایداری ندارند، نزد مردم نیز جایگاه والایی نخواهند یافت؛ مانند ابر تابستانی که بهسرعت پراکنده میشود.
استقامت بر دین در روزگاری که ما در آن زندگی میکنیم، بسیار دشوار است. برای پایداری، باید مجاهدت کرد، با نفس مبارزه نمود و با دشمنان دین روبهرو شد.
۳. استقامت در مسیر تحقق اهداف
استقامت، مهمترین عاملی است که انسان را به اهداف و آرمانهای بلندش میرساند.
اگر استقامت نداشته باشد، تلاشش به رؤیا و آرزوهایی محال بدل خواهد شد.
نمونههایی از استقامت
کسانی که زندگی پیامبران، بهویژه پیامبران اولوالعزم را بررسی کنند، درمییابند که آنها از استقامتی شگفتانگیز برخوردار بودند.
بیایید داستان حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را مرور کنیم: تنها افراد اندکی به او ایمان آوردند. نزدیکترین بستگانش با او به دشمنی برخاستند. اما هیچکدام از این دشواریها، ایمان و پایداری او را کمرنگ نکرد؛ بلکه بر استقامتش افزود.
برگرفته از کتاب: استقامت؛ نگهدارندهها و نابودکنندهها
مولف: دکتر محمد موسی شریف
دیدگاهتان را بنویسید