به گزارش پایگاه اطلاعرسانی احناف خواف، مدرس حوزه علمیه احناف خواف در مراسم نماز جمعه (۲۴ تیرماه ۱۴۰۱) اهل سنت این شهر، با تلاوت آیه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان وایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون» به ایراد سخن پرداخت.
مولوی پرواز در آغاز سخن بیان کرد: در بهترین ماه که ماه ذی الحجه و محبوبترین ماهها از ماههای محرم در نزد پیامبر(ص) است، قرار داریم. ماه ذیالحجه، آخرین ماه قمری است و گویا در آخر سال قرار گرفتهایم. باید در این ماه، اعمال نیکی انجام دهیم تا اگر احیاناً در ابتدا یا وسط سال از ما کوتاهیهایی سر زده، خدای متعال همه را مورد عفو و آمرزش قرار دهد. آیهای که تلاوت شد، جامعترین آیه است و بیشتر خطبا در روز جمعه این آیه را میخوانند. خداوند در این آیه، امر به عدل و احسان میکند و انسانها را از اعمال زشت باز میدارد. حضرت عثمان بن مظعون(رض) میفرمایند: وقتی این آیه نازل شد، ایمانم راسختر شد. حضرت عمر بن عبدالعزیز(رض) میفرمایند: عدل این است که انسان نسبت به کوچکترهای خود، پدری مهربان باشد و نسبت به بزرگترهای خود، مانند فرزندی مهربان باشد و نسبت به هم سن و سالهای خود برادری مهربان باشد و هر شخص نسبت به همسر خود حسن سلوک داشته باشد و به مجرمان به اندازهی جرمشان سزا داده شود نه به اندازهی خشم شخص، زیرا اگر به اندازهی خشم کسی سزا داده شود، از حد تجاوز نموده است.
وی ادامه داد: علامه ابن عربی (رح) در مورد عدل میفرماید: یک عدالت این است که شخص با خدای خود داشته باشد و آن این است که قول و رضامندی خدا همیشه مقدم باشد. اگر در امتحاناتی که حضرت ابراهیم(ع) آزمایش شدند نگاه کنیم، میبینیم که در تمام مراحل، نگاهش به سمت خدا بود. وقتی حضرت ابرهیم(ع) را در آتش میاندازند، جبرئیل(ع) فرشتهی معصوم خداوند، نزد ابراهیم(ع) در آتش میرود. ابراهیم(ع) از او سوال میکند که از طرف خود آمدهای یا الله تو را فرستاده است؟ میگوید: از طرف خودم آمدهام. ابراهیم(ع) میگوید: من به کمک تو نیازی ندارم. الله من را میبیند و به حال من آگاه است و نیازی به سوال من ندارد. این است عدالت انسان نسبت به رب که قول و رضای الله بر بنده مقدم باشد. دوم عدل شخص نسبت به خودش است و آن این است که شخص خود را از اسباب مهلکات، مانند گناه، معصیت و منهیات خداوند، نجات دهد. سوم، عدل با دیگران است. عدالت با دیگران این است که شخص جذبهی خیرخواهی داشته باشد، همانطور که انبیاء(ع) برای همه خیرخواه بودند. حضرت ابوبکر صدیق(رض) که بهترین صحابه پیامبر(ص) است، به خانهی زنی فلج و نابینا میرود و خانهی او را جارو و تمیز میکند و این درس را به ما میدهد که اصل عدالت این است.
مدرس حوزه علمیه احناف خواف افزود: الله متعال از ما میخواهد که در تمام شعبهها، عدالت را رعایت کنیم. خداوند عدل و انصاف را یکی از وظایف انبیاء قرار داده است و میفرماید: ما بر انبیاء دلایل واضح نازل کردیم که بینات و دلایل واضح را آشکار کنند و مردم این دلایل را ببینند و یقین کنند که این شخص رسول خدا است و کتاب را نازل کردیم تا اینکه ارشاد و راهنمایی کنند و ترازویی قرار دادیم که حق و باطل را تشخیص دهد. اگر به سیرت نبوی(ص) نگاهی بینداریم، هر ورقش گواه بر این است که پیامبر(ص) عادل بودند و هیچگاه به مظلوم بیتوجه نبودند یا طرفداری بیجا نکردند. در آخرین حج هم نسبت به عدل و مساوات فرمودند: ای مردم! همانا خدای شما یکی است و همانا پدر شما یکی است و هیچ امتیازی عرب بر عجم و عجم بر عرب، سرخ پوست بر سیاه پوست و سیاه پوست بر سرخ پوست ندارد مگر به وسیلهی تقوا. هر کسی که از خدا بیشتر بترسد، او در نزد خداوند محبوبتر است.
مولوی پرواز خاطر نشان کرد: به رفتار عادلانهی صدیق اکبر(رض) نگاهی بیندازیم. ایشان وقتی بر مسند خلافت مینشینند، اولین خطبهای که ارشاد میکنند، در مورد عدل و انصاف است و میفرمایند: قویترین شما در نزد من ضعیفترین شما است تا اینکه حق مظلوم را از ظالم بگیرم و ضعیفترین شما در نزد من، قویترین شما میباشد تا اینکه حق مظلوم را از ظالم بگیرم. دید و نگاه ابوبکر (رض) به عدل و انصاف است و به قدرت نیست. این باید درسی برای ما باشد و نگذاریم که حق مظلوم پایمال شود.
حضرت عمر فاروق(رض) با ابی بن کعب (رض) در مورد باغی اختلاف میکنند و به نزد قاضی میروند. وقتی نگاه قاضی به حضرت عمر(رض) میافتد بلند میشود و میخواهد حضرت عمر(رض) به جای او بنشینند ولی فوراً حضرت عمر (رض) اعتراض میکند که چرا بلند شدی، تو قاضی هستی و من به عنوان یک شخص معمولی هستم و چرا این کار را میکنی؟ هر دو در برابر قاضی مینشینند و سخنان را شروع میکنند. ابی بن کعب(رض) ادعا میکند که این باغ مال من است و قاضی طلب گواه میکند. ابی میگوید: من گواهی ندارم. قاضی از عمر فاروق(رض) طلب سوگند میکند. قاضی به ابی بن کعب(رض) میگوید: کاری کن که عمر سوگند نخورد. عمر فاروق(رض) میگوید: چرا این کار را میکنی مگر با بقیه هم همینطور رفتار میکنی؟ گفت: خیر. عمر(رض) گفت: پس با من هم همان روش را به کار بگیر. این عدل و انصاف عمری است. در پایان حضرت عمر(رض) یک جملهی تاریخی میگوید و میفرماید: صلاحیت قضاوت را زید بن ثابت ندارد تا زمانی که عمر و پایینترین شخص مسلمان در نزد او برابر نباشند. این یک چراغ هدایت برای همهی قضات است و درسی برای آنان است که با عدل قضاوت کنند و از آخرت بترسند.
وی گفت: در تمامی امور باید عادل باشیم و در مورد آنها عدالت را رعایت کنیم. پدران خیلی باید مواظب باشند که خدایی نخواسته مرتکب ظلم نشوند. علما نوشتهاند: اگر کسی در بین اولاد خود و در حیات خود میخواهد مال را تقسیم کند، دختر و پسر را برابر تقسیم کند و بعد از مردن مسئلهی جدایی است. پیامبر(ص) فرمودند: کسانی که فرزندان خود را از ارث محروم کنند، الله متعال فردای قیامت، آن شخص را از بهشت محروم میکند. خداوند امر به عدل و احسان میکند. پیامبر(ص) در مورد احسان میفرمایند: احسان این است که الله را به گونهای عبادت کنیم که الله را میبینیم و اگر اینطور نیست، یقین کنیم که الله ما را میبیند. نماز یک عبادت عقلی است که معرفت نماز باید در آن باشد ولی حج یک عبادت عشقی است که از عقل هم بالاتر است.