مولانا غلام احمد موحدی(رحمهالله) در سال 1320ه.ش در شهر خواف در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود پدرشان حاجی آخوند ملا غلام علی که به علت شهامت وغیرت به سیف العلماء معروف بود. بعد از مهاجرت امام جمعه وقت مرحوم مولوی غلام احمد مقیمی به افغانستان، ایشان حدود بیست سال(1315-1335)خطابت وامامت جمعه را به عهده داشتند.
مولانا غلام احمد از همان سنین کودکی آموزش قرآن و علوم دینی را نزد پدر خویش وعلمای محل از جمله مرحوم حاجی آخوند نعمت الله(رحمهالله) فرا گرفت تا اینکه نعمت تلمذ محضر فقیه عالی قدر زمان، موسس حوزه ی علمیه احناف خواف یعنی مرحوم حضرت مولانا خواجه شمس الدین مطهری(رحمهالله) نصیب وی گردید و لطف الهی زمینه ی پرورش علمی توأم با اخلاص و تقوا را در وجود آن بزرگوار رقم زد از یک طرف مورد عنایت و توجه خاص استاد بزرگوار قرار گرفت و از طرف دیگر ذکاوت و استعداد سرشار خدادادی و تلاش و پشتکارش موجب شد که با پیشرفت چشم گیری به سوی مدارج علمی عروج نماید تا آنج ا که قبل از اتمام دورهای متداول حوزوی از طرف استاد بزرگوار ضمن ادامه ی تحصیل مأمور به تدریس در حوزه گردید از سوی دیگر حدود شانزده سالگی مسؤلیت امامت نمازهای پنجگانه ی مسجد جامع به وی سپرده شد واز شهرت و نفوذ فوق العاده ای در بین مردم شهر و روستاهای حومه برخوردار گردید ایشان به همراه تعداد دیگری ار علماء در خدمت مرحوم حاج خواجه احمد احراری استاد فقه حنفی دانشکده الهیات دانشگاه تهران موفق به أخذ دیپلم معقول و منقول از آن جا گردیدند. دوران تحصیلات وی از سال(1330) شروع شد و تا سال(1343) یعنی 13 سال به طول انجامید.
مولانا غلام احمد(رحمهالله) در امر ترویج شریعت اسلام به هر طریق ممکن و مناسب، عشق و علاقه و تلاش کم نظیر داشت با وجود آن که تدریس و مسئولیت های حوزه وقت زیادی از آن حضرت را به خود اختصاص می داد و علاوه بر آن مشغولیت های اجتماعی و امور مردمی از قبیل مسائل اصلاح ذات البین و حل مشکلات مختلف ملکی، خانوادگی و… مردم بخش چشم گیری از وقت ایشان را به خود مصروف می داشت در عین حال با کمال اهتمام و توجه خاص ادای وظیفه ی الهی امامت و تبلیغ مسجد جامع را به انجام می رساند سالیان متمادی تقریبا در تمام و یا اکثر نمازهای جمعه به وعظ و ارشاد مسلمین همت می گماشت علاوه بر آن شبهای دوشنبه و جمعه قبل از نماز عشاء غالبا از طریق بلندگوی مسجد جامع به ارشاد و آگاهی دینی مردم می پرداخت اکثر دوران سال از اذان تا نماز عشاء در مسجد جامع جلسه ی ترجمه و تفسیر قرآن برای اقشار مختلف مردم دایر داشت بسیاری اوقات برای جمعی از متقاضیان در هفته ای یک شب بعد از نماز عشاء در خانه ها دوره ی تفسیر قرآن برگزار می فرمود در ماه رمضان روند تبلیغ جذبه و رونق خاصی داشت تا جایی که قبل از اذان صبح و بعد از اذان ظهر اغلب اوقات از طریق بلندگو به بیان مسائل و احادیث شریفه ی نبوی می پرداخت. از اذان صبح تا نماز در حضور نمازگزاران به بیان مسائل و فضائل میپرداخت و به طور کلی، اکثر سخنرانیها و وعظ و ارشاد جمعهها، تعزیهها و مجالس و مراسم، توسط آن واعظ ارجمند انجام میشد و عجیب آن که با وجود کثرت جلسات وعظ و سخنرانی ایشان، به مناسبتهای مختلف در طول سالیان متمادی در سالهای حیات مبارک مرحوم حضرت مولانا مطهری(رحمهالله)، بسیاری از سخنرانیهای روزهای عید نیز بر عهدهی وی بود و از محبوبیت و تازگی محتوا و تأثیر خاصی برخوردار بود و مردم عشق و علاقه ی خاصی به استماع ارشادات ایشان داشتند. در بسیاری از خانهها، نوارهای سخنرانی ایشان مورد بهرهگیری قرار میگرفت. افسوس که نسبت به آن همه وعظ و ارشاد، تعداد جلساتی که با توجه به امکانات آن زمان ضبط گردیده است، بسیار اندک می باشد و از طرفی چون با نوار کاست بوده و چند سالی گذشته است، بسیاری از نوارها فرسوده شدهاند یا از بین رفته اند. در عین حال بعضی نوارها که باقی مانده است، شنوندگان را متعجب میسازد با این که این سخنرانیها مربوط به 15 تا 20 سال پیش می باشد ولی برای این زمان نیز قابل استفاده میباشند و محتوای آن ها از تأثیر و تازگی خاصی برخوردار است و مسائل و مشکلات زمان را در بر می گیرد.
- مولانا غلام احمد(رحمهالله) و برخی ویژگی ها
مولانا غلام احمد(رحمهالله) از نظر ظاهر و صفات اخلاقی واقعاً یک روحانی کم نظیر بود. قامت و اندام متناسب و نظافت و پاکیزگی، منظرهای خاص و جذاب در وی ایجاد میکرد و از شهامت و غیرت دینی، در حد بالایی برخوردار بود. در بیان حق از هیچ چیز پروا نمیکرد و در مقابل هر کس و در مجامع مختلف به وضوح، سخن حق را بیان میکرد که با این ویژگی همه را متعجب و ثنا گوی خویش قرار داده بود و صفت مرحوم پدرش سیف العلماء را احیاء کرده بود. بسیاری اوقات سخن حضرت امام حسین(رضیاللهعنه):(ان الحیاة عقیدة و جهاد) را شعار و ورد زبان داشت و ضمن عمل بر آن، دیگران را نیز تشویق میکرد. در عین برخورداری از سطح علمی بالا و محبوبیت و شهرت و نفوذ زیاد، دارای اخلاص و تواضع و فروتنی بسیار بود. بسیاری اوقات در حضور جمع هضم نفس مینمود. گاهی در کنار درس حدیث مشاهده می شد که در فکر فرو رفته است یک مرتبه آهی میکشید و میگفت: روز قیامت شود چه کار خواهی کرد؟(سخنی به خود می گفت که موجب هضم نفس و فکر آخرت بود). نسبت به همه خصوصاً شاگردان، جوانان و نوجوانان و اهل و فرزندان بسیار مهربان و غم خوار بود. بسیاری از جوانان ایشان را تکیه گاه خود دانسته در مشکلات و غمها و مسائل شرعی به ایشان مراجعه مینمودند. دلی رقیق و نازک داشت، طوری که اگر برای کسی صحنه یا اتفاق و غمی پیش میآمد بسیار متأثر میشد. شبی در یک جلسهی دعوتی به علت مشاهدهی گریه و غم کسی طاقت نیاورد و از خانه خارج شد. بسیار اهل قناعت و دارای همتی بالا در بذل و بخشش بود. نسبت به حلال و حرام بسیار مقید بود تا جایی که یک مرتبه قاصد ایشان که به یکی از روستاها برای ثبت ازدواج رفته بود، در محاسبه اشتباه نموده و مقداری بسیار اندک، پول اضافی از آنها گرفته بود که ایشان بلا فاصله بعد از متوجه شدن، پول اضافی ایشان را توسط قاصد مزبور باز گرداندند.
- مولانا غلام احمد(رحمهالله) و احترام علما ء و استاد
وی اهل ادب و احترام نسبت به دین و اعتقاد و کتب دینی و استادان و سایر علماء و حتی طلاب مقدماتی و تمام کسانی که زمانی به امر طلبهای و تحصیل علوم دینی اشتغال داشتهاند، بود. هرگاه در مجلسی بود به محض آن که فردی از اهل علم هر چند در سطح ا بتدایی وارد میشد احترام نموده و در محل بالا برایش جا قرار میداد و احترام و تعظیم علماء را در قول و عمل رعایت میکرد. نسبت به مدرسین حوزه و رفقایش احترامی خاص داشت، حتی در سخنرانی جمعه عظمت بعضی را اسماً عنوان مینمود. نسبت به استاد بزرگوارش مرحوم حضرت مولانا مطهری(رحمهالله) ارادتی خاص داشت. در کنار درس ترجمهی قرآن پس از سکوتی کوتاه آهی کشید و گفت: به خدا در اولیاء بودن جناب مولانا(در آن زمان مرحوم مولانا مطهری(رحمهالله) هنوز در قید حیات بودند) هیچ شکی نیست. فرزندان مرحوم میگویند: ما میدیدیم گاهی پس از برداشتن گوشی تلفن، پدر ما حرکت میکنند وبا احترام میایستند. میگفتیم بابا چرا این طور؟ میفرمود: جناب مولانا هستند. وی مورد توجه و اعتماد خاص مرحوم حضرت مولانا مطهری(رحمهالله) و از شاگردان ویژه ایشان بود. ادارهی بسیاری از امور به وی محول بود و از ارکان حوزه بود. به هنگام وفات مرحوم حضرت مولانا مطهری(رحمهالله)در عین آن که مصیبتی بینظیر در زندگی خویش را مشاهده وتحمل مینمود ولی خدا درایت وشهامتی صدیقی به وی عطا کرد که با مشوره دیگر علمای بزرگوار به انتخاب حضرت مولانا حبیب الرحمن مطهری(حفظه الله) به عنوان جانشین مرحوم حضرت مولانا(رحمهالله) پرداخت و در اولین فرصت در مشهد، در جمع تشییع کنندگان وپس در مصلای بزرگ شهر خواف موضوع را رسماً اعلان نمود که خدا به این وسیله راه ایجاد بسیاری از مشکلات و غم و فتنه ها را مسدود نمود که این کار مرهم قلوب مجروح همگان در فراق مرشدی بی نظیر بود.
به طور کلَی خدای متعال ایشان را در ابعاد مختلف مبلَغی توانا و موفق برای ارشاد و جذب بندگان خدا به دین و سیراب کردن تشنگی علمی و مذهبی آنها قرار داده بود. در اوایل پیروزی انقلاب که حق تعلیم احکام ویژه اهل سنت به ایشان اعطا شد وهنوز از طریق سازمان برنامه ریزی کتب درسی کتابهای دینی ویژه اهل سنت تهیه و چاپ نشده بود، برای کلیه پایههای پنجگانه ابتدایی وکلاسهای سه گانه راهنمایی که در آن زمان از طرف آموزش و پرورش جواز داشت، مرحوم مولانا غلام احمد(رحمهالله) برای هر پایه، مطالبی متناسب و مستقل به رشته تحریر در آورده و در حوزه علمیه احناف خواف جهت کلیَه مدارس شهر وروستاهای شهرستان خواف با امکانات آن زمان که عبارت ازیک ماشین تحریر دستی و یک دستگاه تکثیر استینثل بود، تهیه ودر اختیار دانش آموزان قرار داد. علاوه برآن کتاب خلاصة المسائل در احکام ومسائل فقهی حنفی را به نحوهای بسیار قابل فهم و به فارسی در بخش عبادات ونکاح وطلاق تألیف نمودند که تاکنون چندین مرتبه به چاپ رسیده ومورد استفاده شهرهای مختلف اهل سنت خراسان وحتی مردم فارسی زبان خارج از کشور قرار گرفته است. امَا افسوس که در نظر بود دنباله آن در بیوعات ومعاملات وسایر احکام نیز تألیف شود که تقدیر اجازه نداد. هچنین ترجمۀ کتابی در مورد حضرت امام ابوحنیفه(رحمهالله) شروع فرموده بودند که مریضی عارضی شد و فرصت اتمام آن نشد.
علاوه بر سخنرانی های متعدد و فراوان که در زمینه های مختلف از ایشان باقی مانده است، آثار مکتوبی نیز توسط ایشان نگاشته شده است که به شرح زیر می باشد.
1- تهیه ی کتاب دینی ویژه ی اهل سنت برای مقاطع ابتدایی و راهنمایی در تمام پایه ها در ابتدای انقلاب که البتّه به زیور طبع آراسته نشده است.
2- خلاصه المسائل در فقه حنفی با همکاری مولوی حفیظ الله طاهری(بخش عبادات و نکاح و طلاق) که تا کنون چندین بار تجدید چاپ شده است.
3- کتابی درباره ی امام ابوحنیفه که ترجمه ی آن را شروع نموده بودند ولی عارضه ی مریضی فرصت اتمام آن را به ایشان نداد.
بالاخره پس از آنکه دوران زندگی را از کود کی و نوجوانی و جوانی در کنار قرآن و سنت و فقه شریعت الهی در تحصیل و تدریس و عمل و تبلیغ و مجاهده و دفاع شجاعانه از حق گذراند، حدود 9 سال، از سال 72 تا 81 تسلیم امتحان دیگری از جانب معبود یکتا و معشوق خود گردیدند و آن اینکه این دوران طولانی چند ساله را در مریضی سخت و بستری گذراندند ولی عجیب آنکه در تمام موارد خود را ملامت و سرزنش میکرد و خدایش راشکر میکرد و تقاضای عفو و مغفرت داشت. آنقدر تواضع و و شکسته نفسی مینمود که این آزمایش را نتیجه گناه خویش و لطف خدا میدانست و زمانی که از وی تقاضای دعا میشد خود را لایق دعا کردن نمیدانست و دیگران که همه در غم مریضی آن چراغ نور بسه سر میبردند و در جمعه، عیدین، رمضان، مجالس و حتی حجاج در طواف بیت اللَه برایش دعا میکردند. خود را بدهکار آنها محسو ب میکرد و میگفت: من لیاقت آن را ندارم. سرانجام در 25 آذر ماه1381 ه.ش نزدیک طلوع خورشید از این دنیا غروب نمود و همه را در عزا و ماتم باقی گذاشت و خود در جوار رحمت ابدی ربَ خویش آرام گرفت.«احسبه کذا و اللَه حسیبه و لا ازکی علی اللَه احداَ » نماز جنازه وی بعد از عصر همان روز در محل مصلی بزرگ شهر خواف با امامت حضرت مولانا حبیب الرحمن مطهری(حفظه اللَه) و شرکت بسیار گسترده مردم داغدارشهر خواف و روستاهای تابعه وشهرستانهای جام، باخرز و تایباد به ویژه ائمه محترم جمعه و جماعات و علماء و مدرسین برگزار شد و قبل از نماز مغرب در محلی از گورستان شهر که معروف به لب کال خواجه یار است دفن گردید. فرزندان آن مرحوم همه دارای تحصیلات عالی و ازادب و وقار و شخصیَت اجتماعی خاصی برخوردارند و دو تا از آنها در سنگر تعلیم و تربیت آموزش و پرورش به تربیَت فرزندان مسلمین مشغولند و یکی از آنان جناب مولوی جلیل احمد مو حدی که فارغ التحصیل حوزه علمیه احناف خواف میباشند، امامت نمازهای پنجگانه مسجد جامع را بر عهده داشته و به امر تدریس و تربیَت طلاب علوم دینی در حوزه مشغولند که ایشان نیز الَحمد للَه نعمتی ارز شمند برای این جامعه بوده و مرحمی بر دلهای در فراق آن بزرگ از دست رفته می باشند.
(روحش شاد و یادش گرامی باد)