ایشان در مقدمه سخنان خویش گفت: جوانی، گوهر گمشدهایست که سالخوردگان همواره با آه و افسوس از آن یاد میکنند و در جستوجوی آن هستند، امّا آن را به دست نمیآورند. جوانی با هیچ یک از مراحل و دورههای عمر قابل مقایسه نیست و هیچگاه به عقب برنمیگردد.
ایشان افزود: دشمنان اسلام تضعیف اسلام را در انحراف «جوانان و نوجوانان» میدانند و برای تسلّط بر کشور دیگر سعی میکنند قوهی تفکّر و اندیشیدن را از جوانانشان بگیرند. زیرا این قشر جامعه میتوانند به علّت استعداد، نیرو و تحرّک خود، شرایط موجود را تغییر دهند.
ایشان با تأکید بر ضرورت سازندگی جوان خاطرنشان کرد: همهی خیراندیشان و دلسوزان جامعه معتقدند باید برای شخص جوان برنامه و راهنمایی در نظر گرفت و او را به حال خودش رها نکرد، زیرا جوان هنوز تجربهی کافی را در زمینههای مختلف ندارد و احتمال اینکه به بیراهه برود بسیار زیاد است.
مولوی مکفی در زمینه ویژگیهای شخص جوان اظهار داشت: ۱- جوانی، دوران قدرت و توان است. مراد از «قوة» در آیه ۵۴ روم، توانايی و نيرومندی جوانيست. ۲- دوران اعتدال و تناسب میباشد. ۳- دوران جوش و خروش است. ۴- جوانان معمولاً برتریطلبند ودوست دارند که چشمها به سوی آنها باشد. به همین دلیل باید به جوانان و نوجوانان فرصت داد و در مساجد محلهایی برای تفریح و ورزش آنها مهیا کرد.
ایشان در بیان مقایسه جوان دیروز با امروز گفت: اگر جوانان در گذشته با مشکلاتی مواجه بودند، نه آن مشکل از نوع مشکلات امروز بود و نه شدّت آن به پای مشکلات امروز میرسید. این ادّعا به علتهای متعدّدی از جمله موارد زیر میباشد:
۱ـ فقدان پیچیدگی فرهنگ. فرهنگ نسل گذشته ساده و به دور از پیچیدگیهای امروز و مدنیّت موجود بود. ۲ـ محدود بودن علم، صنعت و معرفت. به همین دلیل فکر جوان در گذشته آسوده و آرام و تکلیف شغلی او روشن بود. ۳ـ پایبندی بیشتر به اعتقادات و اندیشههای مذهبی و اخلاقی که خود محدود کننده بود. ۴ـ وجود اخلاق معین و مشخص، مانند ازدواج در سنین اول بلوغ و قبل از ۲۰ سالگی. ۵ـ دوری از مشارکتهای مسأله آفرین، مثل مشارکت سیاسی، که خاص سالمندان و پیران بوده است؛ امّا امروزه جوان در سیاست نه فقط شرکت، بلکه مداخله هم میکند. ۷ـ به وجود آمدن امکانات و معضلات جدیدی مثل: ماهواره، تلفن همراه، اینترنت، شبکههای مجازی و اجتماعی که در جوامع قدیمی وجود نداشت.
وی تصریح کرد: متولّیان رسانههای جمعی یهود و صهیونیسم است که معتقدند: اگر تدابیری را که در مورد مطبوعات اندیشیدهایم به مرحلهی اجرا درآوریم، ذهن و فکر غیر یهودیان به تسخیرمان درمیآید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهای رنگینی که ما به چشم آنها میگذاریم، مینگرند.
مدرس محترم حوزه علمیه احناف خواف با استناد به آیات و احادیث در زمینه جوانان اظهار داشت: در بین مکاتب و فلسفههای بشری، مکتبی نیست که به اندازهی اسلام به جوانان ارزش داده و موجبات رشد آنان را فراهم آورده باشد.
رسول اکرم(ص) به جوانان اعتماد کرده و کارهای مهمّی را به جوانان واگذار میکردند، مثلاً: بعد از فتح مکّه و جنگ حنین و هوازن، در وقت برگشت به مدینه «عتّاب بن اسید» را که جوانی خردمند بود به ولایت و فرمانداری مکّه منصوب فرمودند. رسول خدا (ص) میفرمایند: پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمار و یکی از این موارد این است که «شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ» جوانیت را قبل از رسیدن به پیری.
ایشان ادامه داد: خداوند متعال در کلام پاکش در جاهای مختلف از جوانان یاد کرده است و داستانها و قصههایی از جوانان بیان میکند، مثلاً: داستان حضرت ابراهیم که در سن جوانی، با نمرود، عمو و قوم خویش به مبارزه برخاست. داستان حضرت اسماعیل که در سن جوانی خود را در مقابل فرمان الهی، آمادهی قربان شدن میکند. خداوند متعال احسن القصص را به حضرت یوسف اختصاص میدهد که از همان اوایل جوانی، مورد ظلم و ستم برادران واقع شده و بعدها در برابر بهترین زن مصر عفّت و پاکدامنی را حفظ کرده و به همهی جوانان درس میدهد که اگر صبر و عفّت را پیشه سازند، خداوند متعال آنها را به بالاترین مقامهای دنیوی و اخروی میرساند.
همچنین واقعه اصحاب کهف که در کلام زیبای الهی در مورد آنها بیان میشود: «انهم فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى» (کهف) این آیه اشاره دارد که جوانان نسبت به کهنسالان به هدایت نزدیکتر و به حقّ روآوردندهتر میباشند.
مولوی مکفی در مورد نمونههایی از شهامت جوانان و نوجوانان در صدر اسلام یادآور شد: اولین افرادی که پیامبر(ص) را در امر دعوت و جهاد کمک کردند و از خود درسها و شهامتهایی به جای گذاشتند، جوانانی بودند که به مانند آنان تاریخ و زمین یادآور نیست. همین جوانان اسوه و الگوی تمام مسلمانان قرار گرفته و برای اسلام و مسلمین افتخاری شدند.
ایشان ادامه داد: تاریخ گواهی میدهد که اغلب فاتحان نیرومند، جوانانی بودند که با نیروی اراده و ابتکار و استعانت از الله تعالی فتوحات اسلامی را گسترش دادند. محمد بن قاسم(رح) که جوانی ۱۷ ساله بود سند و هند را فتح کرد.
سلطان محمّد فاتح(رح)، فاتح قسطنطنیه جوانی ۲۴ ساله از آلعثمان بود که پیشگویی رسول خدا(ص) توسط او تحقّق یافت.
ایشان در زمینه وظایف ما در قبال جوانان و نوجوانان خاطرنشان کرد: والدین، مربّیان و همهی دستاندرکارانِ مسائلِ جوانان، در برابر این نسل بیتوجه نباشند و مسائل مربوط به جوانان را مهم بدانند. از مهمترین وظایف ما نسبت به آنها عبارت است از: تعلیم و تعلّم، اصلاح و تزکیه، توجّه به هویتبخشی جوانان، شکوفاسازی استعدادها و پرکردن اوقات فرزندان با کار و ورزش.
?هیچ مسألهای به نام شهادت حضرت فاطمه(رض) در اسلام وجود نداشته است.
سخنران این هفته نماز جمعه اهل سنت خواف در بخش دیگر سخنان خویش در زمینه وفات حضرت فاطمه(رض) تأکید کرد: هیچ مسألهای به نام شهادت حضرت فاطمه(رض) در اسلام وجود نداشته است. ما جایگاه و مقام حضرت فاطمه – دختر پیامبر اکرم(ص) – را از شهدا بالاتر میدانیم، زیرا در قرآن کریم آمده: «من النبیین و الصدیقین و الشهداء» فاطمه زهرا چون صدیق است، نیاز به شهادت ندارد.
وی افزود: چرا مسألهای را مطرح کنیم که قلب بالغ بر یک میلیارد اهل سنت جهان را داغدار کند؟! از کشوری که الحمدلله در آن بحث وحدت مطرح است این مسئله بعید است. خواهش ما از بزرگان نظام، مسئولین عزیز و نمایندگان محترم مجلس این است که دست به دست هم دهند و همانطور که این مسئله در سال ۱۳۷۱ – از وفات به شهادت – تغییر کرد، مجدداً آن را تغییر دهند و در تقویم قید گردد.
ایشان تصریح کرد: چنین مسئلهای به شدت به وحدت و اخوت ضربه میزند و چطور یک شخص سنیمذهب این را بپذیرد که سیدنا عمر فاروق(رض) – العیاذ بالله – قاتل حضرت فاطمه(رض) بوده است!
ایشان افزود: با وجود اینکه الحمدلله در کشور ما خیلی برنامههای خوبی برای تحقق وحدت صورت گرفته و میگیرد، اما خواهش و تقاضای ما این است که این مسئله را نیز پیگیری کنند تا این مسئله هم مرتفع شود و دغدغهای برای اهل سنت وجود نداشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید