انسان باید بیشتر به فکر نجات از گناهان باشد تا توبه کردن.
یک مرتبه الله از فرشته مرگ (عزرائیل) پرسید: جان بسیاری را گرفتهای، شب و روز کارت همین بوده است. آیا تا به حال برای کسی دلت سوخته و برای کسی دلت به رحم آمده است؟
عزرائیل پاسخ داد فقط برای دو نفر خیلی دلم سوخت و ترحم نمودم.
الله پرسید آنها چه کسانی بودند که تو هم به حالشان احساس ترحم نمودی؟
فرشته گفت: یک بار در دریا یک کشتی حامل زنان بود، همه خوشحال در دریا سفر میکردند که ناگهان طوفان آمد و کشتی غرق شد. بعضی از آنان غرق شدند بعضی دیگر با به دست گرفتن تختهای برای نجات خود در تلاش بودند. یکی از آن زنان، حامله بود. او تختهای از کشتی را به دست گرفته و برای نجات در تلاش بود، در همان حال بود که وضع حمل کرده و فرزندش به دنیا آمد. بچه را به سینه گرفته بود نه وسایلی برای نوزاد خود در دست داشت، نه برای خوردن و نوشیدنش چیزی مهیا بود و نه برای حفاظت از او اسبابی فراهم بود؛ ای پروردگار پاک و بلند مرتبه با این حال، دستور این بود که جان آن زن را بگیرم، من جان آن زن را گرفتم اما تا به امروز دلم برای آن کودک میسوزد که سرانجام او چه شد؟
الله پرسید: برای بار دوم به حال چه کسی رحمت آمد؟
عزرائیل گفت: از بندگان نافرمان پادشاهی بنام شداد بود که الله به او قدرت، ثروت، جاه و مقام بیشماری عنایت کرده بود اما او از آنجایی که بسیار نافرمان بود گفت: من برای خودم در دنیا بهشت میسازم. بالاخره او ساختن بهشت خود را شروع کرد مبالغ زیادی از درهم و دینار خرج کرد تا بهشت او آماده گردد، او تصمیم داشت پس از تکمیل شدن بهشت، وارد آن شود. پس از سالها انتظار وقتی که بهشت او آماده شد و آن هنگامی که میخواست وارد بهشت شود یک قدم او داخل بهشت ساختگی او بود و قدم دیگرش بیرون از بهشت که پروردگارا! دستور آمد جان او را بگیرم، من جان او را گرفتم اما تا به امروز دلم میسوزد که با این همه سال انتظار و خرج کردن آن همه مال باز هم زیارت و داخل شدن بهشت نصیب او نگردید.
الله فرمود: ای فرشته من! تو دوبار برای یک فرد دلسوزی کردهای. تو نمیدانی که این شداد همان کودکی بود که در آن شب تاریک در بین آن امواج سهمگین دریا روح مادرش را قبض نمودی و او را در آن ظلمت شب رها کردی اما من با رحمتهای واسعه خود او را نجات دادم به او زندگی بخشیدم، به او نعمت فکر، هوش، حواس، ثروت، قدرت، عزت، جاه و جلال دادم تا جایی که او به پادشاهی رسید. وقتی که پادشاه شد در مقابل من ایستادگی کرد و به رقابت پرداخت که بهشت بسازد.
بنابراین ای فرشته من، دو بار برای یک نفر دلسوزی کردی.
قرآن کریم میفرماید:«وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
و شما نمیرید جز در حالیکه تسلیم فرمان خدا باشید.(۱۰۲آل عمران)
مرگ یک امر غیر اختیاری است و اما این امر اختیاری است که انسان با نیکی و نیکنامی و پرهیزگاری از این دنیا برود، لذا لازم است همیشه خود را از هر نوع گناه حفاظت کنیم و به محض این که مرتکب گناهی شدیم فوراً توبه و استغفار نماییم.
درهای توبه همیشه باز است
پروردگار بخشنده درهای توبه را باز گذاشته است تا انسانها بعد از اینکه گناه کردند فورا توبه و استغفار کنند، اظهار پشیمانی و ندامت کنند. و آن رب غفور و مهربان آنها را ببخشد.
درهای توبه تا آن زمان که فرشته مرگ به نظر آید و مرگ انسان فرا رسد باز است آن وقت که مرگ آدمی فرا رسد درهای توبه بسته شده و دیگر توبهای از او پذیرفته نخواهد شد اما اگر کسی به توبه و استغفار عادت داشته باشد و همیشه بعد از ارتکاب هر گناهی توبه کند آنگاه اگر خدای نخواسته هنگام ارتکاب گناهی مرگ او فرا رسد و فرصت توبه از او گرفته شود، فقط آخرین گناهش بدون توبه و استغفار بوده است.
بنابراین؛ همیشه باید بیشتر به فکر نجات از گناهان باشیم تا توبه.
برگرفته از کتاب: راهی آسان به سوی بهشت
مولف: مولانا مفتی محمد رفیع عثمانی
دیدگاهتان را بنویسید